پارت ۷۹

به سمت خونه کیوان حرکت کردیم که وارد اتاق که شدم با وسایل پزشکیش رو به رو شدم
-تو چرا همه وسایلت اینجاست
-چون محل کارمم اینجاست
-عع جالبه
-بخواب
-اوکی
دست کورشو گرفتم و لباسمو بالا دادم یه کرم ریخت رو شکمم و با یه دستگاه حرکت میداد دست کورش رو گرفته بودم که گفت
-مبارکه
-چییییی
-چی کیوان چی مبارکه
-مادر پدر شدنتون
-امکان‌ نداره  کورش یعنی چی
-کیوان چند وقتشه؟
-حدود یه ماه هست که داریش
-این رابطه ای که ما امروز داشتیم خشن بود اتفاقی نیوفتاده
-نه خداروشکر تا ۲ ماهگی رابطه خطرناک نیست ولی بعدش خطرناکه
از خونش اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم
با گریه به کورش گفتم
-کورش من این بچه رو نمیخوام
-این چه حرفیه رها چرااا تو بچه ای که از وجود منه رو نمیخوای؟؟؟
-اره چون این بچه
-دهنتو آب بکش رها درسته قبل از ازدواجمون بوده ولی بدون عشق نبوده
-بلشه باشه منم بدم نمیاد مادر شدنو تجربه کنم ولی کورش ...
-اشکال نداره همین روزا عروسی میگرم برات
-خیل خب باشه
دیدگاه ها (۲)

وقتی برای آرامش هم که شده میری تو دنیای مغزت

سلام سلام خب من اومدم با یه بیوگرافی از خودم

پارت۷۸

پارت۷۷

جیمین فیک زندگی پارت ۶۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۶۴#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط