ازدواج اجباری ♥ p5

مادر ات امد تو بدون در زدن
م، ا: بید..(که با بدن لخت ته مواجه شد) هیچی بد موقع مزاحم شدم به کارتون برسین شما.. رفت
ات: به کارمون؟
ته: من گشنمه میرم دستشویی
ات: اول من میرم
ته: من
ات: من
ته امد جلو ات کم کم رفت عقب که خورد به تاج تخت
ات: چـ چـ چیکار میکنی
ته: میخوای برای اینم سنگ کاغذ قیچی بریم
ا-: چـ چـ چی نه نه تو برو
ته: افرین
ته رفت امد ات رفت امد
رفتن صبخونه
ب، ت: از زن عموت شنیدم وسط عملیاتتون امده(نگاه از اونایی😂)
ته: چه عملیاتی؟
ب، ت: برای نوه هام میگم میتونین دوقلو بیارین یه پسر یه دختر؟
ات: غذا تو گلوش گیر کرد
م، ا: خوبی دخترم بیا آب
ات: آب رو خورد و گفت
ات: عمو نوه چیه این پسرتون عادتشه شبا لخت بخوابه
م، ا: پس تو چرا خم شده بودی روش؟
ات: کتکش میزدم
همه بجز ته: کتکککک(تعجب)
ات: هوم دیرم شدمیرم مدرسه
ته: من میرسونمت از اونجامیرم کار دارم
ات: باشه رفت لباسشو پوشید امد سوار ماشین ته شد
ات: چه ماشینی داری لامبورگینه نه
ته: اره خوشت امد
ات: اره
ته: تو عمارتم دارم از اینا بعد ازدواج هر کدومو دوس داشتی بردار(بله بله دومادمون پولداره😎)
ات: تو عمارت زندگی میکنیم؟(ذوق)
ته: اره
ات: لامبرگینی مشکی مات داری؟
ته: اره ماله تو
ات: دیگه دارم باهات حال میکنم😎
ته: بعد مدرسه میام دنبالت اما شاید یکم طول بکشه
ات: چرا میخوای بری دوست دخترتو ببیینی
ته: نه بابا کار دارم تو شرکت
ات: اوکی
رسیدن ته ماشینو برد تو حیاط مدرسه که همه اونجا بودن وپیاده شد در رو به روی ات باز کرد
ویو ات
دیدم ته پیاده شد درو روم باز کرد از اون ور هم همه دخترامث چی نگا میکردن عه عه هیونجینو داره فشار میخوره تصمیم گرفتم ته رو ببوسم بعدا بهش توضیح میدم حالا
پیاده شدم
ته: خب منتظرم باش
ات: ته میخوام ببوسمت یکی که باید نگا مون کنه داره نگا میکنه بعدا توضیح میدم
ات رو نوک پاش وایستاد و لبشو گذاشت رو لب ته
ویو ته
ات گفت میخوام ببوسمت وات چی میگه زده به سرش بعد نگا سنگینی رو روی خودمون حس کردیم برگشتم نگا کنم دیدم یه پسره هست داره مثل چی حرس میخوره که یهو ات بوسیدم دستمو دور کمرش حلقه کردم بعد از چند ثانیه جدا شد
ات: یادم بنداز دهنمو با اسید بشورم(آروم)
ته: تو هم یاد من بنداز
ات: بای عشقم(بلند)
ویو ات
داشتم میرفتم که ماری امد دستمو گرفت
ماری: هی دختر تو الان اون پسر خوشتپه روبوسیدی
ات: آدم نمیتونه دوست پسرشو ببوسه
هیونجین: ات بیا کارت دارم
ات: امدم(بلند) حتما حرصش در امده همه چیو توضیح میدم(آروم)
ات پشت سر هیونجین رفت
ات: داری کجا میری
هیونجین....
ادامه دارد..
حمایت کنید 🥺♥حمایت این فیک کمه اگه دوست ندارین ادامه ندم؟
13تا لایک
13تا کامنت
دیدگاه ها (۱۶)

عشق ابدی♥ p6

ازدواج اجباری ♥ p6

عشق ابدی♥ p5

عشق ابدی♥ p5

نام فیک: عشق مخفیPart: 56ویو ات*م. چقد حسود شدی دختر*خندهروم...

پارت ۱:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط