گفتم

گفتم
از سر شب تا به لب سحر توبه کنم
من
باز بوی خوش یار رسد توبه شکستم
چی بهانه کنم
من
دیدگاه ها (۰)

برنجان و بنالانم بگریان و بسوزانمیک سو اشک سوی دگر گلذارمن ن...

بمان ای شمع که شب تاریک استجدایی را خواستن که این چنین دور ا...

اگر ز لعل لب یار یک بوسه ای یاب ام،باز جوان شوم ز سرو گوش و ...

نه قاضی ام و نه مدرسنه متصل و نه فقیرمرا چی هایی تورا زیاده ...

همان خانه ای که کنار رود استهمان خشتی که از دست من خوش بوی ا...

گفت،چرا با لب های خاموش بسوزگفتمغم هجر یار دارم چه کنم در دل...

خوش آن ساعت که یار از در آیوشو هجران و روز غم سر آیوزدل بیرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط