سفر بی پایان ...

سفر بی پایان part 8
یچه ها من مریضم شدید ببخشید اگه دیره
________________________________
ا/ت ویو
پارتی ساعت ۷ شروع میشد الان ساعت چییی الان ساعت ۵ باید عجله رفتم حموم امدم ساعت ۵:۴۵ بود میکاپ کردم ساعت ۶:۳٠ و زنگ زدم به دخترا
علامت سولی!
علامت یونا؟
علامت آیو٪
علامت ا/ت+
+سلام
؟ هایییی
٪سلام
! سلام همه امادین
+اره
؟ ارهههههه
٪اهوم
پس ا/ت بیا دنبالمون
+اوک
ا/ت ویو
خونه دختذا به من نزدیک پس رفتم دنبالشون سوار شدن رفتیم به عمارت پارک
کوک و تهیونگ و شوگا و جیمین اونجا بودن و چند نفر که نمیشناختم اسمشون نامجون و جیهوپ و جین و•••
کوک ویو
ساعت ۷ دارتی بود امده شدم رفتم ت مهمونی نشستم همه بودن حتا جین و جیهوپ و نامجون دلم براشون خیلی تنک شده بود بعد یه ربع اون دختره اسمش چی بود ا/ت هم امد خیلی خوشگل و کیوت شده بود اون لباس خیلی بهش میومد
ا/ت ویو
رفتیم سر یه میز با دخترا نشستیم همش احساس میکردم نگاه های سنگینی رومه به میزا نگاه میکردم کوک و هیونجین بودن (هیونجین یکی تو مدرسه قبلی ا/ت که روا/ت)
ببخشید کمه شرط ۱ نظر مثبت اگه شرط انجام نشه دیگه ادامه نمیدم
دیدگاه ها (۶)

سفر بی پایان. part9هیونجین ویو ا/ت خ...

جیمین تهیونگشوگاکوک

آیوسولییوناا/ت

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

پارت ۹۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط