عشق پولیپارت

«عشق پولی‌پارت۳۵»
همه اومدن دورت جمع شدن ارومت کردن و تو توی شوک بودی با جیمین رفتین سرد خونه و هیونم از خواهرت مراقبت میکردو رفتین سرد خونه رسیدین خیلی لرزون درو باز کردی یکی یکی همه درارو باز کردن بابات.برادرت.زن داداشت.مامانت همشونو نگاه کردی تایید کردی ک خودشونن یسری کاغذو امضا کردی و برای ........(اسم اون مراسمو یادم نمیاد😂✨)خودتونو قرار شد اماده کنین کلی با خواهرت گریه کردین و جیمینو هیونم از گریه ی شما گریتون‌گرفت رفتین سر مراسم تو و خواهرت لباس پوشیدین پنسم زدینو جیمینو هیونم لباسای مخصوصو پوشیدن و مهمونارم دعوت کردن و مراسم تموم شد اینقد گریع کردی ک رگ چشمات پاره شده بود از گریه ی زیاد بی هوش شدع بودی و هیونم خواهرتو برد گردش ک نبینه بی هوشی و داشتی حق حق گریه میکردی
+مامانننننن تروووو خداااا منو تنهااا نزارررررر بابا ببخشید ک دیر اومدمم ترو خدا نرین داداشی دوباره بیا اذیتم کن زن داداشششش ترو خدا برگردینن بخاطرههه منه مقصر من....
داشتی همین حرفارو میگفتی و با مشت میزدی تو قلبت ک یهو چشمات سیاهی رفت و افتادی تو بغل جیمین جیمین براید بغلت کرد(عررر🥺💜✨)و بردت پیش دکتر
دیدگاه ها (۵)

«عشق پولی پارت۳۶»دکتر بهت اشک مصنوعی داد و گفت ک اگ مراقبت ن...

«عشق پولی پارت۳۷»دختره قشنگ عصبی بودن ازش میبارید ک یهو تو گ...

منم همین کارو میکنم#HAPPYJHOPEDAY #HAPPYBIRTHDAYJHOPE #AsAlw...

«عشق پولی پارت۳۴»هیون برات ی دستبند گرفت ک سه تاییتون داشته ...

part2🦋کودک بی نوا دمی آرام نمی‌گرفت و خونه رو با گریه های سو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط