من عابر خیابان بی کسی ام

من، عابر خیابان بی کسی ام.
که از وحشتِ تنهایی خود،
فریاد می زند...!
{احمد شاملو}
دیدگاه ها (۲)

شهر از دور زیباست ... ولی "تو" از نزدیک ...!ای شهر من برگرد ...

روزگار عجیبی شده است حتی وقتی می‌خندیممنظورمان چیز دیگریست ....

دستانتبگیر ، نگیر دارندو این دردبه جان دستانم که می افتددست ...

برایم نسخه ای با سادگی از دود می پیچیکه بهتر می شود با آتش س...

نه آغاز و نه انجامما همچون خطی بی‌انتهادر امتداد سکوت کهکشان...

ای یار، نگاهِ توسپیده دمی دیگر استتابان تر از سپیده دمیکه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط