شیطان پارت بیستم

شیطان ( پارت بیستم)
* ویو ا/ت *
الان یه چندین روز ، نزدیک به یک ماهه که منو کوک شدیم عین یه دوست....من بشتر روزم رو پیش اونم و با اون وقت میگذرونم...هر شب احظارش میکنم و اون میاد پیشم...! اما کی میدونه...شاید شیطان های دیگه منو بکشن!
ا/ت : خب...الان دیگه ساعت ۳ میشه، الان دیگه باید بیاد...!
* چند دقیقه بعد*
من چند دقیقه صبر کردم...ولی خبری از کوک نشد !
ا/ت‌: یاااا....دارم نگران میشم...!!! یعنی چی شده؟!!!!!
* یک ساعت بعد‌*
ا/ت : هوفففف....!!!! کجاس پسسسس....!!!!
یهو بیهوش شدم....
پاشدم....ولی کوک رو ندیدم!
ا/ت : ایییییی...اینجا دیگه کجاست؟!!! تو کی هستی؟؟!
یارو : ( خنده شیطانی) بلاخره گرفتمت...!
ا/ت : ولم کن...کوککککک!!!!
یارو : دیگه شیطان سایه نمیتونه کمکت کنه!
ا/ت : ( گریه) بزار برمممم!!!
یارو : تو تازه اومدی....!
* ویو کوک *
باورم نمیشه....اونا منو گرفتن ! نکنه ا/ت رو بکشن!!!؟؟؟
من واقعا نگرانش بودم که بلایی سرش بیارن!!!!
تمام سعی مو کردم...ولی نتونستن فرار کنم....
کوک : ا/تتتتتتتت!!!!!!
* ویو ا/ت *
یه دیدم میخوان آتیش بریزن روم...!!!!
ا/ت : ( گریه شدید) نههههههه....خواهش میکنم ولم کننننن!!!!!!! ( جیغ و عربده)
یارو : همینهههه....تو باید تو آتیش جهنم بسوزییی( با صدای ترسناک)
ا/ت : من ازت نمیترسم....!!!
یارو : ولی قراره بمیری...!


خودتونو جر ندهید...منتظر پارت بعد باشید🗿🤌🏻
دیدگاه ها (۳)

شیطان ( پارت بیست و یکم ) * ویو ا/ت * میخواستن آتیش بریزن رو...

شیطان ( پارت بیست و دوم) * ویو ا/ت * کوک هنوز میتونست نفس بک...

شیطان ( پارت نوزدهم ) * ویو ا/ت * ا/ت : مامان...اینجا چه خبر...

شیطان ( پارت هجدهم ) * ویو ا/ت * من خیلی با کوک حالم بهتره.....

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

تکپارتی از کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط