اینبار که آمدی بمان

اینبار که آمدی بمان
و مرا طوری به آغوش خود بکش
که انگار حسرت دیدارم را داشته ای
و من مرده ام
فردایش جوری که انگار
این مرده به دیدار تو
زنده شده است
با عشق مرا در آغوشت جای کن....
دیدگاه ها (۱)

تشنه بوسیدنــت بودم ولی...تا شنیـــدی تشنــه تر کـــردی مــر...

[ چیزای قشنگ هیچوقت دنبال خودنمایی نیستن. ]

در این #شب‌هادلم یک #تـــو می‌خواهد و یک آسمان پر از #ستاره ...

ﺯﻥ دوست ﺩﺍﺷﺘﻦِ ﻧﺼﻔﻪِ ﻧﯿﻤِﻪ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﺪ،ﯾﮏ ﺯﻥ ﺭﺍ ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ واقعادو...

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از ماندن تو سیر شود بع...

بمان بی تو جهان. جای ترسناکیست مادر!!! بمان؛ جایی حوالی نبضم...

گیسو پریشان جاده را کمتر پریشان کنقدری مدارا با دل غمگین آبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط