شبیه لرزیدن پوست یک مادیان

شبیه لرزیدنِ پوستِ یک مادیان ،
وقتی گنجشکی بر گردنش می نشیند ؛
یا مثل لرزیدنِ آرامِ یک مزرعه ی چای ،
در نم نمِ باران ؛
می لرزد دلم بانـــو ، وقتی
نامِ تـــو را می شنوم ...
دیدگاه ها (۲)

هوا یک طوری استمثل طعم انار نوبرانهمثل بوی بالش حضرت مادرمچر...

↻کارد↻بـِـزنـی➣ ✖خـونَـــم✖ نـمیِــاد↻✍نـِـمیدونم✍ زِنــدِگـ...

✘ اﻧــﻘـﺪْ ﻭﺍﺳــہ ﮐـﺜـــﺎﻓﺖْ ﮐﺎﺭﻳــــﺎﺕْ✘ﺧــــ

از دنیای خودم رانده شدم !هنگامیکه عاشق فرشته ای گشتم وبا تما...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

"درمان کیونگ"کیونگ حالا آرامتر بود، اما هنوز تب داشت. پوستش ...

پرسیده بودم چه بویی پرتتان می‌کند به روزهای بچگی؟ جواب داده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط