غم هجران تو ای دوست چنان کرد مرا

غم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا

که ببینی، نشناسی که منم یا دگری؟!


#عراقی
دیدگاه ها (۱)

منبا چشمان تواندوه آزادیِ هزار پرنده ی بی راه راگریسته بودمو...

به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تاروگرنه چون سحرم بی تو یک...

‌در هوس خیال او همچو خیال گشته‌اموز سر رشک نام او نام رخ قمر...

بیداری ام چه دانی ؟ ای خُفته ای که شب هاننشسته ای به حَسرتنش...

پاییز

نیایش صبحگاهی 🍁🍂🍁 ای خدای خوب و مهربان! کمکم کن تا به هر کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط