خاکسترقلب

#خاکستر_قلب
#part_16
#ادامه_پارت
جونگ کوک نزاشت معشوقه اش بیشتر ازین حرفی بزنه

€ هیش عزیزم تو الان مریضی!

با دستاش موهای مرلین رو نوازش میکرد آیا مرلین دوباره برگشته بود سیسیل؟ ایتالیا؟ و الان پیشه بزرگترین مافیا های ایتالیا بود؟

- اینجا کجاست؟

€ سیسیل عزیزم

- حدس میزدم ! من رو برگردون به منم دست نزن

€ هرچی بخای برآورده میکنم به جز برگردوندنت!

- برای چی منو اوردی؟

€ چون دوست دارم!

پسرک کمی مکث کرد و ادامه داد

€ چون ، چون عاشقتم

مرلین با خشونت گفت

- یه عاشق به معشوقش سعی تجاوز نداره جانگ کوک ! اینجور عاشقی فایده ای نداره !

€ من ؛ میدونی مرلین؟ من خام بودم جوون بودم‌بچه بودم خنگ بودم عقل نداشتم! من رو ببخش یه فرصت دوباره بهم بده! فقط حتی اگه عاشق یکی دیگه باشی بهت اجازه میدادم باهاش باشی ! فقط در امنیت! اون بیریخت برای تو امنیتی نداره! من میخاستم تو عشق رو تجربه کنی! ولی وقتی با اون رفتی آوردم اینجا تا حداقل سلامت باشی! اجازه نمیدم دیگه کسی بهت آسیب برسونه قبلا میخاستم فقط خوشحال باشی اما نه کناره من بلکه در کنار معشوقت! اما معشوق تو به درستی انتخاب نکردی؛ پس الان برای من باش! بزار حداقل من بتونم با معشوقم باشم! از الان بهت قول میدم هیچ بلایی سرت نیاد! عزیزم
دیدگاه ها (۰)

ولی این آهنگ >>>

قربونش برم :))))#شادمهر

#خاکستر_قلب#part_16#راویهمه داشتن خوش میگذروندن ؛ نوبت رقص ت...

#خاکستر_قلب#part_15بعد جانگ می و اجوما از در پشتی فرار کردن ...

کاش براتون مهم بودم

رفیق عزیزم…کاملاً می‌فهممت.طبیعیه که وقتی یه مشکل جدید فشار ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط