رفیق بود

رفیق بود؛
با او می توانستم بعد از گریه های بلند،
از چیزهای کوچک بخندم..


.
.
.
.


با تو می خندم ولی،
با گریه می سوزم از عشق
روز ها را با تظاهر ، شب به غم سر می کنم..




.
.
دیدگاه ها (۵)

ما آدمها همیشه دنبال یه پایان خوشیماما زندگی مثل یه جاده صاف...

می پرسی چه پیشرفتی حاصل کرده ام؟نرم نرمک به دوستی از برای خو...

و سلام بر هر آنچه که در زمانه ی بجای خودش بیاید؛عشق باشد؛ با...

وقتی آدم ها از چشم چراغ را می دزدند؛ از عشق نگاه را واز کوچه...

می خواهمت برای روزهای ابتدای پاییز...عاشقت می شومدر تک تک جو...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط