کابوسدربیداری

#کابوس‌دربیداری
فشارش داد که یهو اتفاق عجیبی افتاد......


+هانننن؟
هان با صدای لینو از روی مبل بلند شد و به طرف اتاق رفت .
چی؟ لینو زندس؟ اینجا چیکار میکنه؟
واستا... این زمانیه که لینو هنوز به بوسان نرفته بود . یعنی الان هان میتونه جلوی لینو رو بگیره؟
همون لحظه گوشی لینو زنگ خورد .
هان سریع به طرف گوشی لینو رفت . شرکت بود . میخواست به لینو پیشنهاد کاری بده .
+ای فضول چیکار به گوشی من داری
_لینو ...جواب اینو نده
+چرا ؟ بده ببینم کیه
همون لحظه هان رد تماس داد .
+هان چیکار میکنی
_این... این...
+چی میگی
_این شماره هکره
+هکر؟
_اره اره . اگه جوابشو بدی هکت میکنه . پس اگه دوباره زنگ زد جوابشو ندی
+اوهوم
هان رفت و پرید تو بغل لینو . خیلی خوشحال بود . دیگه از پیشنهاد کاری خبری نیست . دیگه لینو قراره پیش هان بمونه . قرار نیس تنهاش بزاره .
که یه دفعه...
با صدای بوق ماشین ها از خواب بیدار شد . از روی تختش بلند شد و رفت سمت اتاق لینو
_لینوو؟

اها راستی...این یه خواب بود ...!

پسرمو کشتممممم😭😭😭😭
دیدگاه ها (۷)

وقتی شب دیر میای خونه(به عنوان خواهر کوچیکه )ات لینوـپارت ...

وقتی شب دیر میای خونه(به عنوان خواهر کوچیکه )ات+ لینوـپارت ...

#کابوس‌دربیداری همه چی با یک پیشنهاد شروع شد . پیشنهادی که ق...

#در_ذهن_او ᴾᴬᴿᵀ ⁵ (اخر)هان توی شوک بود . نمیتونست باور کنه ک...

#مافیای_من#P16هان:دلت میخواد بزنمت؟؟لینو:«خنده»«گوشی لینو زن...

#مافیای_من #P6من میرم زنگ بزنم به دکتر کیم که بیادسریع رفتم ...

time eout

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط