پارتهای اسکیز به قلم والرین عسلی منننن

پارت‌های اسکیز به قلم والرین عسلی منننن"
پارت‌های بنگتن به قلم کریستال '

(مقدمه اسکیزز؟؟)
خب... یه روز عادی؛ تاکید میکنم توی یه روز کاملا عادی جوپ تصمیم میگیره که یه سری به عشق خوشگلش بنگ‌بشکه بزنه ولی نمیتونه حیوونای باغ وحش اسکیز رو تنهایی همینجوری ول کنه چون خونه نیاز به بازسازی پیدا میکنه. در تنیجه اونارو پیش پسرای خوشگلمون، پسرای ضدگلوله که از باغ‌وحش اسکیز هم بدترن میزاره و خودشو بنگ شی هیوکش میرن دل بدن و قلوه بگیرن بی خبر از اینکه...

(مقدمه بنگتنن؟؟)
' روز از روزهای نرمالی، در خوابگاه پسران نرمالی همه چیز اروم و ساکت بود تا اینکه تلفن خونه به صدا در اومد و اسم شیوک بنگ ملقب به ( بنگ بشکه ) نمایان شد..
از اونجایی که مین پیشول، از عاشقان چشم و ابروی بشر بود تلفن رو جواب داد تا از افکار شیطانی تو سر بشکه جان باری دیگر خبردار بشه.
بعد از شنیدن افکاری که تازه با همکاری و حضور افتخاری جوپ عزیز هم انجام شده بود، متوجه شد که مهمان های نرمال دیگری در راه است!
بعد از با خبر شدن اعضای نرمال این خوابگاه و بماند که چگونه راضی شدن برویم سراغ شروع ماجرا...!'

"چانگبین به محض ورود به خوابگاه بنگتن، کولشو ول کرد همونجا و رفت جلو و با حالت دست به سینه گفت: ببینم تو همون جئون جونگ‌کوکی هستی که میگن بازو هات از مال من گنده تره؟؟ یه فیگور بگیر ببینیم در چه سطحی داداش!"

' کوک که در نبود جین داشت کارتون های شیرموز رو توی کابینت جاساز میکرد، نگاهی به چانگبین انداخت و در همون حالت با زوری که زد استین های لباسش جر خورد و عضله ها نمایان شد، بماند که اون پایین مایینا هم یه چیزی بی صدا در رفت....'

"چانگبین یه فشار به سینه آورد و یک بازویی گرفت که دکمه لباسش پرت شد تو چشم جیمین بدبخت از همه‌جا بی‌خبر..."

بنگچان و نامجون اون طرف داشتن با هم صحبت میکردن:
نامی: به نظرت اگه دَر بریم چی میشه؟؟ من واقعا به سلامت روانم احتیاج دارم.
چان:نه بابا اگه فرار کنیم اینجا رو آتیش میزنن باید درآمد یه سالمونو بدیم خوابگاه بگیریم بعدم باید شریکی استفاده کنیم بازم همون آش و همون کاسه!"