اسم عشق یک مافیا

اسم : عشق یک مافیا
پارت ۵
ویو رونا: مثل همیشه صبح زود بلند شدم و کارا لازم انجام دادم همراه داداشم به سمت دانشکده رفتم بعد از خداحافظی با داداشم به سمت کلاس رفتم چون زود اومده بودم وسایلم داخل کلاس گذاشتم به سمت کافه تریا رفتم که یکی از دوستام دیدم ما خیلی صمیمی بودیم از بچگی هم می‌شناختیم
مین: رونا خودتی... اینجا چیکار می کنی
رونا: مین هو...وای چقدر گذشته...من سال اولی هنر هستم تو....( همدیگه بغل)
مین: بیا بریم قهوه بگیریم یکم حرف بزنیم ( در حالی که دستش دوره گردن رونا)
رونا: اوک..... بریم ( خنده)

( ناشناس)


- دختره اهمق چطور جرعت کردی با یکی دیگه گرم بگیری
- خودم ادبت می کنم


ویو رونا : بعد ده دقیقه حرف زدن و خوش بش کردن با مین هو هر دو به سمت کلاس رفتیم مین هو به سمت کلاس خودش رفت منم به سمت کلاس خودم چرا حس می کنم یکی داره دیدم میزنه اههه ولش فکر مسخرست وای یکم می ترسم با یکم ترس به سمت کلاس رفتم بعد از چند دقیقه نشستن استاد وارد شد امروزم با استاد جونگ کوک کلاس داشتیم استاد بعد از اومدن سر کلاس و چند دقیقه درس رو شروع کرد حدود دو ساعت باهاش کلاس داشتیم بعد دو ساعت کلاس تموم شد به سمت در رفتم که با صدای یکی متوقف شدم استاد بود ولی چیکار با من داشت
جونگ کوک: رونا بیا اینجا کارت دارم
رونا: بفرمایید استاد
جونگ کوک : برگه‌های امتحان بچه‌ها رو ببر داخل اتاقم بزار
رونا: چشم استاد
بعد از اینکه برگه‌ها را از استاد گرفتم به سمت اتاق رفتم وقتی وارد شدم برگ ها روی میز گذاشتم و خواستم برم بیرون که خود استاد اومد
جونگ کوک: آخره زنگ می خوای برسونمت
رونا: نه ممنون خودم میرم
جونگ کوک: مطمئن
رونا : بله مطمئن هستم
بعد از اینکه از دانشکده خارج شدم منتظر داداشم موندم قرار بود امروز همراهش به خرید بریم که یهو متوجه شدم یکی داره .................




حمایت یادتون نره قشنگام 🦋✨
دیدگاه ها (۵)

اسم: عشق یک مافیا پارت ۶ ویو رونا: و متوجه شدم یکی داره تعقی...

اسم : عشق یک مافیا پارت ۷جونگ کوک: اینجا چیکار می کنی ( عصبی...

اسم: عشق یک مافیا پارت ۴وای استاد همون پسری که نجاتم داد که ...

اسم : عشق یک مافیا پارت ۳کوک: اینجاست رونا: آره...مرسی خدانگ...

تکپارتی کوکاخرین ستاره🌠💔زمستون بود هوا سرد بود و فقط صدای با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط