پسرک با غرور به کیسه مشت میزد درد حرس خودشو روی اون ...

پسرک با غرور به کیسه مشت میزد درد حرس خودشو روی اون کیسه بوکس خالی میکرد صدای او هنوز توی گوشش تکرار میشد:
_بازم دوسم داری
_کنارم بمون
_ازپیش من نرو
با اخرین ضربه ای که زد ناله ای سر داد و خودشو به زمین کوبید نشست از خودش انتظار نداشت که بتونه انقدر خوب و درست بوکس رو یاد بگیره چون کله کیسه پاره شده بود!!
لبخندی زد حوله سبز رنگی رو برداشت و صورت گردنشو پاک کرد بلند شد و به طرف حمام رفت اب باز کرد و با برخورد قطره های اب به بدن عضله ای و مردانش حس خوبی بهش میداد شامپویی که بوی شکوفه های گیلاس تازه میداد روی موهای لطیف و لخت خودش ریخت و شروع کرد به حمام کردن
..........
با پیچیدن حوله به دور کمرش از حمام اومد بیرون و شروع به خشک کردن موهاش کرد لباس هایی بارنگ یاسی کفشای اسپورت مشکی عطر تند و تلخی که مورد علاقع اش بود لباس هاشو پوشید عطرش را زد و راهی بیرون شد!!
پسرک سعی کرد اونو فراموش کنه و یه زندگی تازه شروع کنه💫
دیدگاه ها (۰)

شب شده بود..... دخترک با قدمای اروم و اهسته به طرف پلی که رو...

حالا بریم برای رمان جدیدمون👀

تک پارتی سونگمین

#soungmin

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط