پارت سوم

پارت سوم
&خب ...ا..اره
+هو هو کیلیلیلیلی مبارکه
×پ..پ...پراممممم
-خخخخ

صبح روز بعد
+بیدار شدم و رفتم کارای لازممو انجام دادم رفتم پایین که بابام صدام کرد دیدم مامانم انگار ناراحته
+بله اپا
پ.س سولیا دخترم حاضری بخاطر من یه کاری کنی
+اره اپا
پ.س میتونی با جونگکوک ازدواج کنی
پیش کوک
-چی
پیش سولی
+باشه اپا ولی یه چیزی یادت باشه
پ.س چی خوگشلم
+هیچوقت سرتو پایین نگیر
پ.س پیشونی سولی رو بوسید باشه دخترم
+لبخند خب کی میاد دنبالم
پ.س الان میرسه پدرش بهم پیام داد که میاد دنبالت
+اوک بای

ویو کوک
-راستش سولی دختر کیوت و خوبیه ازش خوشم میاد پس قبول کردم رفتم دنبالش دیدم یه لباس خوشگل پوشیده(اسلاید بعد) رفتم شیشه رو کشیدم پایین
-بپر بالا
+سلام شوهر اینده
-یااا خجالت بکش
+چرا
-چجچجچج باید به بابات بگم چه پختر بدی هستی
+گمشو بابا بریم خرید هفته ی دیگه عروسی
-اوک بریم

ویو یک ساعت بعد
+اییی خسته شدم بخدا قبول نکردی میکشمت
-....
+چته
-خ..خوشگل شدی
+تنکس خب بریم برای بقیه خرید

*تک تک وسایلاشونو حتی تالارشونم میزارم براتون

یک هفته بعد
+اما ه شدم که کوک اومد
-چقدر خوب شدی
+تو هم خوشتیپی
-تو تتو داری
+اوهوم روی کمرم معلومه(تتوشم میزارم)
-قشنگه
&×عوق حالم بهم خورد
+🤣
-🤣بریم
اره

(علامت خودم ∆)
∆خب بچه ها می خوام غمگینش کنم+گوه نخور∆گوه خوردم +افرین
∆سولی دست کوک رو گرفت و رفتن سر سن اونا خوشحال بودن عاشق هم بودن ولی می خواستن مطمئن بشن عاقد شروع کرد خوندن
«خانم چوی سولی ایا حاضرین تا اخر عمر با اقای جعون جونگکوک زندگی کنی در...... ایا قبول میکنید
+بلههه
«شما اقای جعون جونگکوک..........(... یعنی همون حرفو تکرار کرد یا حرفو قطع کرد که الان یعنی تکرار کرد)
-بلهه
همه دست میزدن و جیغ میزدن ببوسش ببوسش
-ببخشید و بوسیدش
ویو کوک
-چه لبای نرمی داشت دختری با لبای شیرموزی اوممم خوبه


پرش زمانی به یک هفته بعد
+امروز داشتم به سومی پیام میدادم اگه کسی پیامامانو میدید دیگه هیچ داخل خونه ی مبل هست جلو تلویزیون بعد پشتش یه کتابخونه داریم و گلدون و این چیزا من با خنده رفتم پشت مبل که کوک گفت
-چرا می خندی
+دارم به سومی پیام میدم (سرش تو گوشیه با نیش باز میکه)
-چی میگی
+سرشو در اورد و یه اخم کیوت کرد به تو چه
-بده ببینم
+چی نه
-بده ببینم
ویو سولی
ایی ولم نمیکرد پشتمو کردم دوباره که یهد دیدم.....
دیدگاه ها (۱۴)

در خواستی

پارت چهار

پروفمو عوض کردم

پارت دوم ویو کوکی-که بابام گفت پ.ک چه دختر با نمکی بود×اره-ه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

عشق در دل مافیاپارت ۱۰ساعت ۴:۴۰ عصر آنچه گذشت: نقاشیم تموم ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط