معجزه
معجزه
p¹³
چند ماه بعد*
ویو هانول
چند ماهی شده که من مترجم گروه بلک پینک شدم خیلی باهم صمیمی هستیم خیلی دوسشون دارم جریان جیمینم فقد روزی و سوجین میدونن سوجینم قول داد به یونگی چیزی نگه جیمین و بقیه اعضا هم خیلی معروف شدن البته خودمم خیلی معروف شدم بهترین مترجم جهان در سال شدم طرفدارامم خیلی کم نیستن محاسبه ازم زیاد میشه خیلیا ازم میپرسن که چرا مترجمی رو انتخاب کردم منم میگم به زبان علاقه داشتم و میتونم اینجوری ازش استفاده کنم ولی هیچکس جز رزی و سوجین نمیدونه که دلیل اصلیش جیمین بوده...چون گروه بلک پینک و بی تی اس تو یه کمپانی هستن جیمینو زیاد میبینم ولی توی خونه نیست خیلی سرش شلوغه
سوجین:هانول..هانول
هانول:جانم
سوجین:یه خبر بد یه خبر خوب اول کدوم و بگم
هانول:خبر بد
سوجین:اول خبر خوب و میگم جیمین میخواد برای استراحت بره پاریس گفته توهم اگه وقت داری باش بری
هانول:جدییی
سوجین:اره
هانول:پشمامممم خبر بد چیه
سوجین:خبر بد خیلی بده جیمی و که میشناسی
هانول:اره چطور
سوجین:تو و رزی و دعوت کرده به برنامش
هانول:وایییی نه نمیشه به جای من یه مترجم دیگه بره
سوجین:نه خب به جای مترجم اونجا نمیری در واقع هم مترجمی هم خودشون گفتن حتما تو بیای
هانول:وا چرااااا
سوجین:ببخشید که معروف شدی یه مصاحبه ای حتما میخوان بات بکنن
هانول:وایییی خدا چیکار کنم
سوجین:من که میدونن تو میخوای ناز کنی براش بگی من نمیتونم من کارم و از این چرت و پرتااا
هانول:خب ینی چی باید با کله قبول کنم باید یکم ناز کرد
سوجین:اه لوس..باشه س خودت باش حرف بزن
هانول:اوکی
بعد سر کار*
هانول:سلام اجوما من اومدم
اجوما:خوش اومدی عزیزم
جیمین:سلام خانم هانول
هانول:به به آقای جیمین چه عجب یادی از ما کردی
جیمین:به به چه عجب خانمی که توی کمپانی بی محلی میکرد با من حرف میزنه
هانول:خب..خب حتما کار داشتم
جیمین:تو تایم استراحت چی کار داشتی تا میام نزدیکت بلند میشی
هانول:حتما یه کاری برام پیش اومده بود
جیمین:عاهااااا من تا من میرفتم کارت تمام میشد میرفتی مینشستی
هانول:حتما اینجوری بوده دیگه
جیمین:باشه شما درست میفرمایید..میگم من تایم استراحت گرفتم میخوام برم پاریس میخواستم توهم بیای میای؟
هانول:امممم نمیدونم معلوم نیس چون باید با رزی برم آمریکا
جیمین:عااااا نمیشه بجات یکی دیگه بره
هانول:نه گفتن حتما من باید برم
جیمین:باش
ویو هانول
چقد زود قانع شد هعییی زندگی چقد من بدبختم
جیمین:خب پس من بجای پاریس میرم آمریکا که پیش هم باشیم
ویو هانول
.....
...........................................................
بالاخره اومدمممم
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های بعدی♥️
p¹³
چند ماه بعد*
ویو هانول
چند ماهی شده که من مترجم گروه بلک پینک شدم خیلی باهم صمیمی هستیم خیلی دوسشون دارم جریان جیمینم فقد روزی و سوجین میدونن سوجینم قول داد به یونگی چیزی نگه جیمین و بقیه اعضا هم خیلی معروف شدن البته خودمم خیلی معروف شدم بهترین مترجم جهان در سال شدم طرفدارامم خیلی کم نیستن محاسبه ازم زیاد میشه خیلیا ازم میپرسن که چرا مترجمی رو انتخاب کردم منم میگم به زبان علاقه داشتم و میتونم اینجوری ازش استفاده کنم ولی هیچکس جز رزی و سوجین نمیدونه که دلیل اصلیش جیمین بوده...چون گروه بلک پینک و بی تی اس تو یه کمپانی هستن جیمینو زیاد میبینم ولی توی خونه نیست خیلی سرش شلوغه
سوجین:هانول..هانول
هانول:جانم
سوجین:یه خبر بد یه خبر خوب اول کدوم و بگم
هانول:خبر بد
سوجین:اول خبر خوب و میگم جیمین میخواد برای استراحت بره پاریس گفته توهم اگه وقت داری باش بری
هانول:جدییی
سوجین:اره
هانول:پشمامممم خبر بد چیه
سوجین:خبر بد خیلی بده جیمی و که میشناسی
هانول:اره چطور
سوجین:تو و رزی و دعوت کرده به برنامش
هانول:وایییی نه نمیشه به جای من یه مترجم دیگه بره
سوجین:نه خب به جای مترجم اونجا نمیری در واقع هم مترجمی هم خودشون گفتن حتما تو بیای
هانول:وا چرااااا
سوجین:ببخشید که معروف شدی یه مصاحبه ای حتما میخوان بات بکنن
هانول:وایییی خدا چیکار کنم
سوجین:من که میدونن تو میخوای ناز کنی براش بگی من نمیتونم من کارم و از این چرت و پرتااا
هانول:خب ینی چی باید با کله قبول کنم باید یکم ناز کرد
سوجین:اه لوس..باشه س خودت باش حرف بزن
هانول:اوکی
بعد سر کار*
هانول:سلام اجوما من اومدم
اجوما:خوش اومدی عزیزم
جیمین:سلام خانم هانول
هانول:به به آقای جیمین چه عجب یادی از ما کردی
جیمین:به به چه عجب خانمی که توی کمپانی بی محلی میکرد با من حرف میزنه
هانول:خب..خب حتما کار داشتم
جیمین:تو تایم استراحت چی کار داشتی تا میام نزدیکت بلند میشی
هانول:حتما یه کاری برام پیش اومده بود
جیمین:عاهااااا من تا من میرفتم کارت تمام میشد میرفتی مینشستی
هانول:حتما اینجوری بوده دیگه
جیمین:باشه شما درست میفرمایید..میگم من تایم استراحت گرفتم میخوام برم پاریس میخواستم توهم بیای میای؟
هانول:امممم نمیدونم معلوم نیس چون باید با رزی برم آمریکا
جیمین:عااااا نمیشه بجات یکی دیگه بره
هانول:نه گفتن حتما من باید برم
جیمین:باش
ویو هانول
چقد زود قانع شد هعییی زندگی چقد من بدبختم
جیمین:خب پس من بجای پاریس میرم آمریکا که پیش هم باشیم
ویو هانول
.....
...........................................................
بالاخره اومدمممم
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های بعدی♥️
- ۸.۵k
- ۰۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط