پارت

پارت:۲
رمان:غرور،عشق
کلاس تموم شد
استاد:بچه ها انتخاب کردید کجا برید
بچه ها گفتن بله
استاد:اول اسیه و دوروک بگن
دوروک:استاد ما میریم بالای برج ساعت همیشه ارتفاع رو دوست داشتم
استاد :اسیه توهم دوستداری
اسیه ب زور (اره)
و همه انتخاب کردن کجابرن
و اسیه و دوروک رفتن برج ساعت
اسیه:دوروک واقعا باید بریم بالاش
دوروک:آره نکنه می‌ترسی
اسیه:بنظرت بلند نیست
دوروک:حدس میزدم برای همین گفتم بیان
آتش نشان که از نردبون استفاده کنن🤭
اسیه:چی
دوروک:برو بالا
رفتن بالا
اسیه:وای الان میوفتم
دوروک: من اینجام نترس
اسیه ازترس خواست بدوروک نزدیک شه پاش پیچ خورد و دوروک گرفتش
پارت بعدی۲۰تا لایک بخوره
دیدگاه ها (۲۰)

پارت۳رمان:غرور،عشق اسیه:اممم مرسیدوروک:کاری نکردم کاسیه:بگذر...

اصکی ممنوع

#سوسن #لیزگه #لیزگه_کومرت #کلیپ

پارت اولرمان:غرور،عشقهوا بارونی بوداسیه :وای اونجارو مدرسه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط