شوق دریا داشتم جریان جویی بود و رفت

شوق دریا داشتم؛ جریان جویی بود و رفت
ساغر لب‌خوردۀ دور از سبویی بود و رفت

قدرت جاری شدن از چشمهایم را نداشت
بغضِ خیسِ مانده در راه گلویی بود و رفت

هر غمی در خانۀ دل جا بگیرد عشق نیست
خاطرش مستاجرِ بی‌آبرویی بود و رفت!

آن که می‌پنداشت مثلِ زخمِ خنجر ماندنی‌ست
رویِ روحِ پاره‌ام جایِ رفویی بود و رفت

وای از آن شعلۀ فانوس دریایی‌نما
در شب گرداب، تنها کورسویی بود و رفت

خانۀ بی یار حتی جای مردن نیز نیست*
آه ای مردم! در این دریاچه قویی بود و رفت

آسمانم تیره، ماهم گم، دلم تاریک بود
آن شهابِ سرد، ردّ آرزویی بود و رفت 🌼🌸
دیدگاه ها (۰)

🦅عمر عقاب هفتاد سال استولی به چهل که مےرسد چنگال‌هایش بلند ش...

کاش کسی توضیح می‌داد این عدد ۲۰٪ که هر سال برای افزایش حقوق ...

❀°🌸°❀°‌🌸°❀°°🌸°❀°°❀°#همسران➖یکی از اشتباهات زوجین این است که ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط