گفت اگر مجبور باشی از میان غم و تنهایی کدام را انتخاب

گفت اگر مجبور باشی، از میان غم و تنهایی، کدام را انتخاب میکنی؟
گفتم: "دوستت دارم" و با گفتنش به ناچار هر دو را گزیده ام.
گفت اگر مجبور باشی، از میان مرگ و زندگیِ با رنج ، کدام را انتخاب میکنی؟
گفتم: "دوستت دارم" و با گفتنش ، بارها مرده ام و هر بار به رنجی دوباره، زیسته ام.
گفت اگر مجبور باشی، از میان اسارتِ در جمع و تبعیدِ در بی کسی، کدام را انتخاب میکنی؟
گفتم: "دوستت دارم" و با گفتنش، اسارتی ست میان رقیبانم و تبعیدی ست در بند خویش
گفت، گفتم، گفت، گفتم ... .
از نفس افتاد، چرا که هربار دوستش داشتم و دوست داشتن زیاد، آدمها را زود خسته می کند.

#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۳)

هر کسی را بهر کاری ساختندکار من دیوانه ی او بودن است...#امید...

گفت: "چه غمگین است، که در "بند" باشی و وزنه ای سنگین، به پاه...

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمتبر سینه می فشارمت، اما ندارمتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط