خاطره

خاطره
p: 9

€رایا با روشاو رایکو برو بازی کن فک کنم هم سنین
$برم مامان؟(مظلوم)
+جایی دوری نری یکم دیگه برگردی وگرنه نگرانت نیشم خودتو تو دردسر ننداز کسی اذیتت کرد یا فوش میدی یا محکم میزدنیش براتم مهم نباشه که کیه باشه؟
$باشه (رفت محکم ا.تو بغل کرد)
+منم دوست دارم پشمک خر
$ماماننننننن(لبخند و رفت)
~خب تو چطور جرعت میکنی به بچه بگی مردمو بزنه
+راستی ملکه شندیدی پیرا گوشاشون مشکل داره من به رایا گفتم اگر اذیتش کردن بزنه
€بله اخیرا افراد سالمند گوشاشون مشکل پیدا کرده
~من هردتونو میکشم
_ملکه ی ماذر لطفا برین بیرون ملکه و بقیه همینطور
(همه رفتن اتم داشت میرفت)
_ا.ت تو وایسا
+بلع
،_ا.ت اگر میشه....
$مامان میشه بیای(بغض)
+چیزی شده؟ بیا تو گوشم بگو (براش میگه)
$میشه بریم من از اینجا میترسم
+زدیشون
$اره مرده گفت دارم برات
+غلط کردن توهم پیش خودم وایسا تا بریم
_رایا تو میتونی اینجا بازی کنی منم با مامانت یکم حرف دارم
$مامان به پا ندزدنت(لبخند منحرفانه)
+بیشعور... خب میشنوم
_ببین تو مادر رایکوی و خب میشی مادر ولیهد اینچا پس بیا دوباره ملکه مادر تا ۳روز دیگه برکنار میشه
+اما ملکه
€من مشکل ندارم ببین من هیچ مشکلی با صیغه بودن ندارم
+اخه روشا چی(هی روشا)
€اون خودش میدونه
×جیکت دربیاد همیجا میکشمت
$(سرشو تکون میده چون پشت تخت پادشاهی بودن کسی نمیبینتشون دستشو میگیره روی تاج تخت و با پا میزنه تو گای حساس مرده و میره پیش ا.ت) اون میخاد..منو... مامان(گریه)
+کی
$(اشاره میکنه به تخت)

*•ادمین خیلی گشاده پس حوصله ای توضیح ندارم ا.ت میره پشت تخت و مرده چاقو میزاره رو گردن ا.ت و میره پیش تهیونگ*
×امپراطور باید اعتراف کنم هم ملکت خوبه هم دخترت
_عوضی
×کدومو انتخاب میکنی ملکت یا دخترت
_...
×اممم من دخترتو انتخاب میکنم