خاطرات یک آرمی فصل پارت

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۴۷



- اه... پس همتون میرید! اونوقت من چی‌کار کنم؟!
نیکی: بشین زاز زار گریه کن!
- تو بری من هار هار می‌خندم گریه کجا بود؟
نیکی: ایش... بی‌لیاقت!
ته: خب من برم چمدونامو ببندم.
شوگا: آخ گفتی! منم باید برم وسایلامو جمع کنم!
جین: آره آره... بیا منم کمکت کنم.
- هی‌،هی کجا دارید غیب می‌شید پس من چی؟
و تا ب خودم اومدم دیدم غیر از خودم مگس هم تو سالن پر نمی‌زد!
- اههههههه... مرده شور اهمیت و ادبتون رو برم من!
نه بابااا! اینجا نمیشه... باید برم یه جای خلوت تر تا قشنگ فحش هامو خالی کنم. تو خونه اکو میشه بدم میاد. کجا برم؟ عامممم، حیاط خوبه!
خب... الان وسط حیاط پشتیم.
چند لحظه! چی‌کار می‌خواستم بکنم؟ آهااا.. فحش می‌خواستم بدم
- خب...
صدامو صاف کردم چند ثانیه بعد داد زدم:
- آخههههه بی‌لیاقتااااا.... بی احساساااا... موجودات غیرانسان دوپااا... چهار زاویه‌ای‌هاا... علاف‌هاااا... خدا بگم چی‌کارتون نکنه؟ خدا بگم چیتونو کم نکنه؟ مگه من چی کم گذاشتم براتوووون؟ هاااا؟؟؟ آخهههه....
جیمین: وانیا؟
با ترس به جیمینی ک تو یه دستش شلنگ بود و یه دستش گوشیش خیره شدم.
با ترس به شلنگ آب باز نگاه کردم و با لرز ازش فاصله گرفتم.
- هی، هی... می‌خوای چی‌کار کنی؟
به شلنگ نگاه کرد و بعد یه نگاه به من.
ناگهان یک لبخند شیطانی زد و گفت:
- وانیااا! با آقای شلنگ آشنا شو!
- نهههههه... آقای شلنگ نههههه
با دوو افتاد دنبال منو می‌خندید.
وااای وسط زمستون نمی‌خوام خیس بشم! ایششش... گمشید بینم!
به پشت سرم نگاه کردم.
هنو داره میاد دنبالم! بابا شکر قهوه‌ای خوردم به آقای شلنگتون بد نگاه کردم! به خدا من قصدم ازدواجه!! امر بدی نیست!! تجاوز ک نمی‌کنم به شلنگه! (وانیا چی میگیییی؟)
- عررررر! کمکککککک... کمککککک... جیمین می‌خواد با شلنگ منو بکشههه! می‌خواد ارشد آرمی‌هارو بکشههه! خبرنگاراااا! رسانه‌هاا!!! بیانیه‌های بیگ‌هیت، کجااایید؟؟؟
جیمین: وانیااا؟
جیغ زدم و سرعتم رو بیشتر کردم...
جیمین: وانیا صبر کن! بیرون نرو!!
- که خیسم کنی؟؟؟ من گولتو نمی‌خورم!
به پشت سرم نگاه کردم ک محکم برخورد کردم به یه چیزی و اون هم چیزی نبود جز، آقای دیوااار!
- آییییی، سررررم! من همزاد دیوار شدم! خداا، کله‌ام انگار داره قرمز میشه!
- هی، خوبی؟
این... صدای جیمین نبود ک! برگشتم و بهش نگاه کردم... چیییی؟؟؟ چا اون وو؟؟؟؟ اون اینجا چی‌کار میکنه؟؟



دیدگاه ها (۴۴)

سلام لاولی‌هام♡تیانام و، چخبر؟:)خب، من آماده‌ام ک بهتون تا م...

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۴۸- هی، خوبی؟این... صدای جیمین نبو...

فصل یک و دوئه خاطرات یک آرمی کجاست؟خب دیگه بقیه‌شو ریدرهای ق...

خاطرات یک آرمی فصل ۶ پارت ۴۶(حتماً داری میگی چرا پریدی رو ۴۶...

تکپارتی یونمین درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط