پارت

پارت ۲۸

پ ک: کوک ات رو ببر تو اتاقش
کوک: چشم ولی اتاقش کدومه
پ ک: اتاق بغل اتاق خودت
کوک: اهان چشم ات بریم
ات: بریم
کوک: بیا اینم اتاقت
ات: کوک تو اتاق بابات ی عکس دیدم خیلی شبیه بابات بود ولی بابان نبود اون کی بود
کوک: اون عمومه یعنی داداشه بابام
ات: اهان مرده؟
کوک: نمی دونم چند سال پیش یدفعه غیب شد
ات: اهان

ات ویو
اون عکس عموی کوک بود خیلی برام عجیب بود احساس می‌کردم قبلا دیدمش ساعت ۱ بود رفتم رو تختم بخوابم صدای درو احساس کردم پاشدم رفتم ببینم کی درو باز کردیم هیچ کس نبود درو بستم اومدم برگردم یکی جلوم بود بغلم کرد اونم جیغ بزنم که با لباش ساکتم کرد همراهش نکردم ولم کرد خیلی تاریک بود صورتشو ندیدم
؟: هنو نشناختی
ات: کوک تویی
کوک: آره
ات: سکتم دادی
کوک: عب نداره😂 گفتم این شب آخره که پیشتم ازش استفاده کنم
ات: چه استفاده ای بیشتر از اینننن
کوک: پس یعنی حتی ی بوسم بهم نمیدی بس من رفتم(با ناراحتی)
ات: نه نه ببخشید بیا
(کوک اومد سمت ات و شروع کرد به بوسیدنش بعد ۱۰ مین ولش کرد)
کوک: من امشبو اینجا می خوابما
ات: چی نه اگه بفهمن چی
کوک: خب بفهمن
(شبو پیش هم خوابیدن)

فلش بک به صبح........
دیدگاه ها (۲)

پارت ۲۹فلش بک به صبح ات ویو بیدار شدم کوک مث چی بغلم کرده بو...

هیتررررررررر

BTS V

هنرمند کوچولوی من

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۱

عشق مافیاییp6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط