پارت پنجم

پارت پنجم

دو هفته بعد +&

ویو مینا

دو هفته میشه اینجام ولی هر سری که چایی سرو میکنم باعث اذیت و آزارم میشن یا چایی رو‌میریزن رو لباسم یا میریزن رو زمین مثل رئیسشون عقده ایین امروز دیگ صبرم لبریز شده میرمم استفا بدم ی کار دیگ واس خودم پیدا میکنم تا هزینه درمان مامانمو پیدا کنم هر چند این مدت وابسته تهیونگ نشدم اگ بگم دروغ گفتم فوق العاده جذاب و خوشتیپ و البته خوش اخلاقه برای همه ب جز من که مث کوه برف باهم سردعه هعقفف خوشبحال کسی که دوسش داره ولش برم اتاقش تا قضیه رو بگم و برم دیگه نمیتونم ادامه بدم ...


تق تق ( صدای در تصور کنین)

تهیونگ: بیا تو
مینا: اهم اهم رئیس من می..
تهیونگ: برام ی قهوه دیگ بیار سرد شده
مینا: اخه من...
تهیونگ: نشنیدی چی گفتمم!! برو قهوهمو بیار اتاقم الانن!! (داد)
مینا : چ چشمم 😞

معلوم‌نیس سر چی انقدر اعصبانیه که بازم عقدشو سر منه بدبخت خالی میکنه عوضیی ایشش اینم از قهوت امید وارم کوفتت شهه ..

مینا: بفرمایید
تهیونگ: خب برو دیگ چرا وایستادی !
مینا: خب میخاستم راجب ی موضوعیی ..
تهیونگ : بگو چته؟!
مینا:( تو دلش: اگه بزاری بگم میفهمی چمه ) خب من .. من میخام استفا بدمم
تهیونگ : همینجوری که ی قلپ از قهوه اش مزه مزه کرد گف .. خب باش میتونی بری از کارت هم زیاد راضی نبودم همون بهتره بری کار های خدمت کاری انجام بدی بت پیشنهاد میکنم چون تنها کاریه که توش استعداد داری ..( سرد و بیخیال)
مینا: از اینکه‌خردم کنی و مسخرم کنی لذت میبری نه؟! (بغض)
تهیونگ: استفعا نامتو قبول میکنم برو بخش حسابداری پولتو بگیر و برو چون بت نیازی نیس از تو بهتر و کار بلد رو پیدا کردم مثله تو‌نیس که با پول باباش هر کاری میکرد و‌وقتی فقیر شد نتونه ی کارو درست انجام بده الانم برو بیرون!
مینا: خیلیی.. عوضی هستی (گریه)
تهیونگ: بیرونن!!

مینا با گریه از اداره خارج شد و رفت البته برای قلب تکه تکه شده تهیونگ که شکسته تونست نهایت ی ذره هم که شده خنک بشه اون دختر هر چی که سرش بیاد حقش بود تهیونگ بیخیال این ماجرا نبود اون میخاست کاملا به دستش بیاره و به هر روشی که میخاست تحقیرش کنه و بهش بفهمونه وقتی یکی به کسی اهمنیت میده معنیش این نیس که وظیفع اشهه ..
دیدگاه ها (۵)

پارت ششمویو مینا چن هفته اس ی شرکت پیدا کردم و توش کار میکنم...

پارت هفتم صبح رفتم همون شرکت کوفتی انگا آدم‌کم بود واسه شراک...

پارت چهارممینا : اما اخه چرا؟! من که پروندم کامله و تو کارم ...

پارت سوم «*۱۰سال بعد*»ویو ته بعد اون روز نحس خیلی تلاش کردم ...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

پارت ۴۲ فیک دور اما آشنا

#my_Black_life3 پارت²+مگه الان تو درگیر یه مثلث عشقی شدی؟÷عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط