من آن احساس دلتنگی ناگاه پس از شوقم

من آن احساس دلتنگی ناگاه پس از شوقم

شبیه حس دیدارم ولی پایان که می گیرد

غروبی تلخ و دلگیرم غروب دشت تنهایی

دل دشتم من از نی ناله چوپان که می گیرد

چه بی راهم چه از غم ناگزیرم من چه ناچارم

شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می گیرد

تو را عشق تو را آسان گرفت اول دلم اما

چه مشکل می شود کارم دلم آسان که می گیرد...
دیدگاه ها (۱.۰k)

خاصیت دنیـــاست ....در اوج داشتن و خوشـــبختــی ،دلهره ی " ا...

می خواهمت چنان که شب خسته خواب رامی جویمت چنان که لب تشنه آب...

زندگی چون گل سرخ استپر از خار پر از برگ پر از عطر لطیفیادمان...

ای عزیز دل من بی توخوش نیست دلم ...بی تو ای محرم رازچه کنم ب...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط