رئیس جذاب من
[ رئیس جذاب من ]
♡پارت ۱۸ ♡
جونگ کوک رفت سمت اتاق تهیونگ که دید تهیونگ نیست هرچی بهش زنگ زد جواب به هر کسی که میتونست پیشش باشه هم زنگ زد ولی نتونستم پیداش کنه
جونگ کوک هم که دیگه نمیتونست پیش ات بمونه به جین زنگ زد که بیاد دنبالش
جین اومد دنبال جونگ کوک و رفتن خونش
*پرش به دو هفته بعد*
ویو ات
چند وقته از جونگ کوک خبری نیست حتی شرکت هم نمیاد...
... توی این مدت خیلی راجبش فکر کردم و متوجه شدم منم دوسش دارم خیلی هم دوسش دارم...خیل دم براش تنگ شده کاشکی میتونستم ببینش بهش بگم دوسش دارم.....الان حی نمیدونم حالش خوبه یانه...یهنی تا الان زخمش خوب شده؟؟
داشتم از سر کار بر میگشتم خونه کوچه تارک بود و خلوت
خیلی خسته بودم و فقط میخواستم زود تر برسم خونه که یه نفر از پشت دستاشو دور کمرم حلقه کرد خیلی ترسیده بودم که یهو........
ادامه دارد............
ببخشید کم شد خیلی خسته بودم حتما صبح جبران میکنم
♡پارت ۱۸ ♡
جونگ کوک رفت سمت اتاق تهیونگ که دید تهیونگ نیست هرچی بهش زنگ زد جواب به هر کسی که میتونست پیشش باشه هم زنگ زد ولی نتونستم پیداش کنه
جونگ کوک هم که دیگه نمیتونست پیش ات بمونه به جین زنگ زد که بیاد دنبالش
جین اومد دنبال جونگ کوک و رفتن خونش
*پرش به دو هفته بعد*
ویو ات
چند وقته از جونگ کوک خبری نیست حتی شرکت هم نمیاد...
... توی این مدت خیلی راجبش فکر کردم و متوجه شدم منم دوسش دارم خیلی هم دوسش دارم...خیل دم براش تنگ شده کاشکی میتونستم ببینش بهش بگم دوسش دارم.....الان حی نمیدونم حالش خوبه یانه...یهنی تا الان زخمش خوب شده؟؟
داشتم از سر کار بر میگشتم خونه کوچه تارک بود و خلوت
خیلی خسته بودم و فقط میخواستم زود تر برسم خونه که یه نفر از پشت دستاشو دور کمرم حلقه کرد خیلی ترسیده بودم که یهو........
ادامه دارد............
ببخشید کم شد خیلی خسته بودم حتما صبح جبران میکنم
- ۱۰.۳k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط