سانمی شما یه هاشیرایید

سانمی (شما یه هاشیرایید)
-=ات،+=سانمی
نمیدونم چرا سانمی سان از من خوشش نمیاد مگه من چه گناهی کردم،بقیه میگن با همه اینجوریه اما خب من تسلیم نمیشم و من بعد از تحقیقات فراوان فهمیدم به چی علاقه داره،درسته موچی لوبیای قرمز و من دارم به دیدنش میرم که اینارو بهش بدم.به بودا توکل میکنم،رسیدم نفس عمیققققققق
-سانمیییییییی ساااااااااااننننننن
سانمی درذهنش٭این اینجا چیکار میکنه؟من هنوز برای اعتراف امده نیستم برووووو نیااااااااا دورشووووووو٭
-سانمییییییی سااااااااااننننن بیا بیرون میدونم اونجایی من هاشیرای بی ازارم بیااااااااا
+نمیخوام از اینجا برووووو
-چرا؟
+برو
-نمیخوام تا نیای نمیرم
"سانمی با صورت سرخ محکم درو باز میکنه"
-سانمی سان...مریض شدی؟
+نههههه نشدم،چی میخوای
-چیزه براتون موچی لوبیای قرمز اوردم
+اها حالا برو
-سانمی سان شما باید وقتی یکی براتون چیزی میار ازش تشک...حرفت با بوسه ی سانمی روی لبت قطع شد،محکم میبوسیدت از خدا خواسته داشتی همراهیش میکردی که ازت جدا شد
+تو از موچی لوبیای قرمزم خوشمزه تری
-این...این اعتراف عشقیه؟؟
+شاید٭دستاشو دور کمرت حلقه میکنه٭اگه باشه جوابت چیه؟
-معلومه جوابم بلهههههه ستتتتت
+خب خوشحالم که ازم خوشت اومده٭کاملا خجالت زده٭
و میبرتت داخل خونه و دوباره میبوستت و شروع میکنه به دراوردن لباس فرمت بقیشم به ما ربطی نداره
دیدگاه ها (۹)

ران-خیلییییییییی دوست داره-هروقت از سرکار برمیگرده برات هدیه...

کوکو-خیلی دوستت داره ولی فکر به اینکه ممکنه به خاطر پول بخوا...

چویا-چون قدت ازش کوتاه تره احساس غرور میکنه-بیشتر اوقات باید...

گوجو-کرم-همش کرم میریزه،اسایش براتون نذاشته-البته خودتونم اد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط