تنها با تو پارت ۱
تنها با تو پارت ۱
با همون موهای مشکی ک مثل همیشه روی صورتش ریخته بود و چشمهاش رو پنهان کرده بود
مثل همیشه آخر سالن نشست و مشغول خوردن غذاش
شد هنوز چیزی نگزشته بود ک با صدای خانم ویلسون سرش رو بالا آورد!
ویلسون:¥بچه ها توجه کنید......خب ما یه عضو جدید داریم اسمش هااست و باید بگم که اون کم شنوایی پس باید مراقبش باشید
دخترم...بیا داخل
خانم ویلسون همون طور که با دستش به سالن اشاره میکرد گفت.
دختری با موهای قهوه ای در حالی ک ماسک و عینک دودی داشت وارد سالن شد و تعظیم کوتاهی کرد
¥خب....نمیخای خودتو...معرفی ..کنی؟!
خانم ویلسون گفت و منتظر به هانا نگاه میکرد ک به رو به روش خیره بود!
با آرنجش به هانا زد و به بچه های داخل سالن اشاره کرد
دختر اروم دستشو تو جیبش بورد و جیم کوچیک کرم رنگی رو از داخلش در اورد و توی گوشش گذاشت و تنظیمش کرد
سلام من جانگ هانا هستم
از دیدنتون خوشحالم!
دختر گفت و به خانم ویلسون نگاهی انداخت
حانم ویلسون هم به سالن اشاره کردم و گفت
هرجایی دوست داری بشین و از این به بعد برای غذا همون جا بشین،!
خانا سری تکون داد با دقت به سالن غذا خوردی نگاه کرد
¥خب شرو کنید بچه ها...نوش جان
خانم ویلسون گفت و از اتاق خارج شد...
ادامه دارد....
ادامه بدم؟
با همون موهای مشکی ک مثل همیشه روی صورتش ریخته بود و چشمهاش رو پنهان کرده بود
مثل همیشه آخر سالن نشست و مشغول خوردن غذاش
شد هنوز چیزی نگزشته بود ک با صدای خانم ویلسون سرش رو بالا آورد!
ویلسون:¥بچه ها توجه کنید......خب ما یه عضو جدید داریم اسمش هااست و باید بگم که اون کم شنوایی پس باید مراقبش باشید
دخترم...بیا داخل
خانم ویلسون همون طور که با دستش به سالن اشاره میکرد گفت.
دختری با موهای قهوه ای در حالی ک ماسک و عینک دودی داشت وارد سالن شد و تعظیم کوتاهی کرد
¥خب....نمیخای خودتو...معرفی ..کنی؟!
خانم ویلسون گفت و منتظر به هانا نگاه میکرد ک به رو به روش خیره بود!
با آرنجش به هانا زد و به بچه های داخل سالن اشاره کرد
دختر اروم دستشو تو جیبش بورد و جیم کوچیک کرم رنگی رو از داخلش در اورد و توی گوشش گذاشت و تنظیمش کرد
سلام من جانگ هانا هستم
از دیدنتون خوشحالم!
دختر گفت و به خانم ویلسون نگاهی انداخت
حانم ویلسون هم به سالن اشاره کردم و گفت
هرجایی دوست داری بشین و از این به بعد برای غذا همون جا بشین،!
خانا سری تکون داد با دقت به سالن غذا خوردی نگاه کرد
¥خب شرو کنید بچه ها...نوش جان
خانم ویلسون گفت و از اتاق خارج شد...
ادامه دارد....
ادامه بدم؟
- ۵.۸k
- ۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط