ازتمتنفرم

#ازت_متنفرم

پارت⁵


به دانشگاه رسیدم دیدم هیچ کی اینجا نیست از نگهبان پرسیدم

ا.ت: ببخشید چرا هیچ کی اینجا نیست

نگهبان: چون صاحب این دانشگاه این روز رو تعطیل کرده

ا.ت: میشه بپرسم صاحب این دانشگاه کیه؟

نگهبان: صاحب واقعیی این دانشگاه آقای کیم تهیونگ هستش

و در واقع این دانشگاه به اسم خانم کیم تارا زده شده

ا.ت: چی واقع؟

نگهبان: بله

ا.ت: ممنون

نگهبان: خواهش میکنم

داشتم میرفتم خونه که یه ماشین ایستاد دو تا مرد از ماشین پیاده شدن

منم سریع فرار کردم که ناگهان دنبالم افتادن با صدای بلند کمک خواستم

ا.ت: کمک کمکم کنین

دیدم اونطرف یه پسر وایساده ازش کمک خواستم

ا.ت: لطفا کمک کن

پام ‌غیر افتاد خوردم زمین منو گرفتن بردن تو ماشین

ا.ت: ولم کنین چی از جونم میخواین

پسره به ماشین رسید دیدم جونگکوک بود بازم گفتم

ا.ت: کمکم کن

منو بیهوش کردن و بردنم

#اد_کوک
دیدگاه ها (۰)

#ازت_متنفرم پارت⁶یهو چشام باز شد دیدم تو یه کارخانه اما.ت: ا...

#ازت_متنفرم پارت⁷تهیونگ: همینو کم داشتیم بادیگارد ها بکشیدش ...

#ازت_متنفرم پارت⁴به خونه اومدم رفتم تو اتاقم لباسامو بپوشم ...

#ازت_متنفرم پارت³ا.ت: بریمتارا: من برم پیش دوستای جدیدمون اگ...

love Between the Tides³³تهیونگ: کی بود؟ دوهی: گفتم که ا/ت ته...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۶

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط