game of love and hate(part 5
ساینا:ات شرکت بابات نزدیک ورشکسته گیه
ات :وقتی این خبرو شنیدم انگار دنیا رو سرم خراب شد یعنی چی من بدون پول هیچی نیستم
ات:امکان نداره نه دارید شوخی میکنید دیگه
ساینا: منم دلم میخواست شوخی باشه ولی نیست
ات :ورشکستگیه بابا چه ربطی به این مهونی و خوشگل شدن من داره
ساینا :ات این جشن درواقع جشن نامزدی تو با پسر آقای کیمه ما مجبور بودیم اونا در این صورت قبول کردن به ما کمک کنن
ات :نه نه من به هیچ مردی نیاز ندارم خودم کلی کار میکنم کلی پول در میارم ولی این کارو با من نکنین نه منو نشکونید نزارید غرورم رو خودم بشکنم و با پاهای برنه روی خورده شیشه هاش راه برم
ساینا :ما مجبور بودیم لطفا حالا لبخند بزن جوری که هیچ اتفاقی نیفتاده
ات :هاااا هااا هاا (صدای خنده های عصبی ) چطوره مامان یا باید بلند تر بخندم
ساینا:برو خدارو شکر کن صدای آهنگ زیاده وگرنه آبرمون میرفت (مامان ات بعد از این حرفش یه سیلی زد تو صورت ات)
ات:مامان حالا داری بهم سیلی میزنی کار بعدی چیه ها
ساینا:ببخشید حالا هم زیاد فرصت نداریم زود قیافتو درست کن آقای کیم و پسرش دارن میان
ات :فعلا عقب نشینی میکنم ولی انتقام همه اینها رو ازت تون میگیرم و اینکه قلب و غرور شکسته من بایه ببخشید ساده درست نمیشه یه ببخشید نمیتونه کاری کنه
ات:داشتم لبخند میزدم قشنگ ترین لبخندی که توی عمرم زدم انگار که امشب قشنگ ترین شب عمرم بود اما ازدرون جیگرم خون بود من امشب نه قدرت داشتم ونه ثروت و نه غرور و عازانه باید برای کمک یه مرد دیگه لبخند میزدم که از چشم اون زیبا به نظر بیام دنیای من یک شبه نابود شد
ات :وقتی این خبرو شنیدم انگار دنیا رو سرم خراب شد یعنی چی من بدون پول هیچی نیستم
ات:امکان نداره نه دارید شوخی میکنید دیگه
ساینا: منم دلم میخواست شوخی باشه ولی نیست
ات :ورشکستگیه بابا چه ربطی به این مهونی و خوشگل شدن من داره
ساینا :ات این جشن درواقع جشن نامزدی تو با پسر آقای کیمه ما مجبور بودیم اونا در این صورت قبول کردن به ما کمک کنن
ات :نه نه من به هیچ مردی نیاز ندارم خودم کلی کار میکنم کلی پول در میارم ولی این کارو با من نکنین نه منو نشکونید نزارید غرورم رو خودم بشکنم و با پاهای برنه روی خورده شیشه هاش راه برم
ساینا :ما مجبور بودیم لطفا حالا لبخند بزن جوری که هیچ اتفاقی نیفتاده
ات :هاااا هااا هاا (صدای خنده های عصبی ) چطوره مامان یا باید بلند تر بخندم
ساینا:برو خدارو شکر کن صدای آهنگ زیاده وگرنه آبرمون میرفت (مامان ات بعد از این حرفش یه سیلی زد تو صورت ات)
ات:مامان حالا داری بهم سیلی میزنی کار بعدی چیه ها
ساینا:ببخشید حالا هم زیاد فرصت نداریم زود قیافتو درست کن آقای کیم و پسرش دارن میان
ات :فعلا عقب نشینی میکنم ولی انتقام همه اینها رو ازت تون میگیرم و اینکه قلب و غرور شکسته من بایه ببخشید ساده درست نمیشه یه ببخشید نمیتونه کاری کنه
ات:داشتم لبخند میزدم قشنگ ترین لبخندی که توی عمرم زدم انگار که امشب قشنگ ترین شب عمرم بود اما ازدرون جیگرم خون بود من امشب نه قدرت داشتم ونه ثروت و نه غرور و عازانه باید برای کمک یه مرد دیگه لبخند میزدم که از چشم اون زیبا به نظر بیام دنیای من یک شبه نابود شد
- ۴.۰k
- ۱۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط