تو را آن گونه میخواهم که باغی باغبانش را

تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را
شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را

تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که
نمی‌دانم زمانش را، نمی‌یابم مکانش را

من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان
برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را

پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر
که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را

تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم
از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را

پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی‌ ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را

تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد
تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را
دیدگاه ها (۲)

:ولنتاین چیست؟؟؟؟؟ولنتاین یعنی پشت در زایشگاه منتظر بمونی تا...

‌تو را به سبک خودم دوست دارممن دنباله‌ روی عشق دیگران نیستمف...

مـــن مثــل شمــا نیستم بغضــم رافریــــاد بزنم گــریــہ ڪنم...

من،تو را،فروختمت؛به تمام خاطرات خوب!من،تو را،بی نیاز شدم؛به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط