شیطان پارت دهم

شیطان ( پارت دهم )
* ویو ا/ت *
بعد از اینکه کارم با اون روان پزشک تموم شه
سریع رفتم سمت اتاقم و درو قفل کردم .
ا/ت : باید یه کاری کنم! دیگه نمیتونم این وعضیت رو تحمل کنم! تصمیم گرفتم باهاش روبه رو شم! شاید حداقل دست از سر من برداشت!
شب شد و خوابیدم و منتظر بودم تا دوباره ببینمش.
ا/ت : هوففف....
دوباره از خواب پریدم و ساعت ۳ بود و صدای پیانو از توی حال میومد ، با ترس رفتم ببینم کیه که همون یارو رو دیدم .
ا/ت : هوی...من اومدم!!!
کوک : چه عجب...با روان پزشکت خوش گذشت؟
ا/ت: فکر نکنم!
کوک : ( نیشخند ) پس که اینطور! با من بیا!
ا/ت : کجا میریم؟!
کوک : دنیای من!
یهو دستم رو گرفت و چشمام سیاهی رفت...وقتی چشمام رو باز کردم دیدم رو هوا معلقم !!!
ا/ت : خدای من!!!!
کوک : الان می‌رسیم!خودتو آماده کن!!!
یهو دیدم دارم می‌افتم توی یه سنگ قبر که اسم من روشه!
ا/ت : ( جیغ و عربده) نههههههه!!!!
کوک : ( خنده های ترسناک)
دوباره از خواب پاشدم.
ا/ت : ( نفس عمیق)
پاشدم و رفتم پایین ولی هیچ کس نبود یه کاغذ روی در یخچال دیدم ، مامان و بابا و داداشی رفته بودن خرید .
ا/ت : هوففف...حالا چی بخورم؟
کوک : میخوای کمکت کنم ؟!

💕🗿
دیدگاه ها (۷۲)

شیطان( پارت یازدهم )* ویو ا/ت * ا/ت : ( جیغ ) کوک : یاااا......

شیطان ( پارت دوازدهم ) * ویو ا/ت * کوک : من همیشه عجیب بودم....

شیطان ( پارت نهم ) * ویو ا/ت * چند روز گذشته بود و باز هم خو...

شیطان ( پارت هشتم ) * ویو کوک * من هزاران ساله از خونم بیرون...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

تکپارتی از کوک

#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪𝓟14-نه ممنون میرم فردا برمیگردم دنبال ا. ت خانوم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط