کنار اسطوره ها

کنار اسطوره ها
بناشده کوره ها

به پای آتشی سرد
پسری گریه میکرد
دلش غصه پرِدرد
به قامت خود مرد

نگاه اون به آسمون
چه وقت میباره بارون

یه وقت زدو رگبارشد
قصه ازنو تکرارشد
کجابرم خداجون
زمین شده تیربارون

نه سقفی نه پناهی
یه کوره راهو چاهی
زمین خوردوتموم شد
بافریادی آروم شد
____
سهیل
دیدگاه ها (۳)

به دنیاآمد

نبودن هایی هست

نان آوران

دستانی کوچک باتاولهایی به بزرگی وداغی کوره "فقر،کودک کار"

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط