Part No Escape
Part 2 — No Escape "탈출 불가"
دستش روی دستگیرهی سرد در نشست. یه لحظه مکث کرد، انگار همه چیز تو اون چند ثانیه خلاصه شده بود. نفسشو تو سینه حبس کرد، بعد به پایین فشار داد و وارد شد... اون مرد، رو به پنجره بود و داشت سیگار میکشید.
"یو چانگ هیونگ — بالاخره اومدی!"
سرشو برگردوند سمت فلیکس.
"یو چانگ هیونگ — دیر کردی."
فلیکس ساکت موند و فقط بهش نگاه کرد. یه لحظه زبونشو روی لباش کشید، انگار بخواد خودش رو آروم کنه. مرد، سیگارشو روی زیرسیگاری فشار داد.
"یو چانگ هیونگ — این مدت، کجا بودی؟"
"فلیکس — هتل."
"یو چانگ هیونگ — آیگو! ببین کارت به کجا کشیده که باید تو هتل بمونی."
"یو چانگ هیونگ — ولی... میدونی چرا مجبور شدی بری هتل؟"
"فلیکس — چون از گروه طردم کردی."
"یو چانگ هیونگ — نه، چون به حرفم عمل نکردی، فلیکس."
"فلیکس — به حرف زورت عمل کنم؟"
مرد خندهای کرد، خنده عصبی، خندهای که انگار داشت جلوی عصبانیتش رو میگرفت. فلیکس ناخودآگاه فکشو سفت کرد، حس میکرد انگشتاش دارن تو جیب ژاکتش مشت میشن.
"یو چانگ هیونگ — بچه خوشگل، اگه فقط پولو پرداخت میکردی، حتی طرد نمیشدی."
"فلیکس — تو فقط بخاطر بدهی لعنتیت منو بیرون کردی."
"یو چانگ هیونگ — فلیکس، رئیس جئونگ الان واقعا عصبیه. اگه پولو بهش ندیم، ممکنه حسابی قاطی کنه و کار دستمون بده."
"فلیکس — پس چرا خودت گندتو جمع نمیکنی؟ باید اون موقع که حتی قمار بلد نبودی، میرفتی تو کارش، فکر اینجاشم میکردی. به نظرت اگه رئیس جئونگ بفهمه که زیردست وفادارش 23 میلیارد وون تو قمار باخته، بنظرت واکنشش چیه؟"
مرد عصبی شد و با صدای حرصی حرف زد.
"یو چانگ هیونگ — قرار نیست بفهمه، چون من اسم تورو بهش گفتم، اگه بخوای بهش بگی بنظرت باور میکنه؟"
"یو چانگ هیونگ — نه، نمیکنه، چون همونطور که گفتی، من زیردست وفادارشم."
"یو چانگ هیونگ — رئیس، یه ماه بهت وقت داده، چرا میخوای تلفش کنی؟ خودت که میدونی اگه پولو جور نکنی، دیگه بزرگت گوشتم نیست، جوجه."
"یو چانگ هیونگ — حالا گمشو برو."
فلیکس فکش قفل شد. یه لحظه خواست یه چیزی بگه، ولی بعد نفسشو سنگین بیرون داد و عقب کشید. تو دلش لعنت فرستاد و از اون اتاق کوفتی بیرون زد.
#استری_کیدز #بنگچان #لینو #چانگبین #هیونجین #هان #فلیکس #سونگمین #جونگین
دستش روی دستگیرهی سرد در نشست. یه لحظه مکث کرد، انگار همه چیز تو اون چند ثانیه خلاصه شده بود. نفسشو تو سینه حبس کرد، بعد به پایین فشار داد و وارد شد... اون مرد، رو به پنجره بود و داشت سیگار میکشید.
"یو چانگ هیونگ — بالاخره اومدی!"
سرشو برگردوند سمت فلیکس.
"یو چانگ هیونگ — دیر کردی."
فلیکس ساکت موند و فقط بهش نگاه کرد. یه لحظه زبونشو روی لباش کشید، انگار بخواد خودش رو آروم کنه. مرد، سیگارشو روی زیرسیگاری فشار داد.
"یو چانگ هیونگ — این مدت، کجا بودی؟"
"فلیکس — هتل."
"یو چانگ هیونگ — آیگو! ببین کارت به کجا کشیده که باید تو هتل بمونی."
"یو چانگ هیونگ — ولی... میدونی چرا مجبور شدی بری هتل؟"
"فلیکس — چون از گروه طردم کردی."
"یو چانگ هیونگ — نه، چون به حرفم عمل نکردی، فلیکس."
"فلیکس — به حرف زورت عمل کنم؟"
مرد خندهای کرد، خنده عصبی، خندهای که انگار داشت جلوی عصبانیتش رو میگرفت. فلیکس ناخودآگاه فکشو سفت کرد، حس میکرد انگشتاش دارن تو جیب ژاکتش مشت میشن.
"یو چانگ هیونگ — بچه خوشگل، اگه فقط پولو پرداخت میکردی، حتی طرد نمیشدی."
"فلیکس — تو فقط بخاطر بدهی لعنتیت منو بیرون کردی."
"یو چانگ هیونگ — فلیکس، رئیس جئونگ الان واقعا عصبیه. اگه پولو بهش ندیم، ممکنه حسابی قاطی کنه و کار دستمون بده."
"فلیکس — پس چرا خودت گندتو جمع نمیکنی؟ باید اون موقع که حتی قمار بلد نبودی، میرفتی تو کارش، فکر اینجاشم میکردی. به نظرت اگه رئیس جئونگ بفهمه که زیردست وفادارش 23 میلیارد وون تو قمار باخته، بنظرت واکنشش چیه؟"
مرد عصبی شد و با صدای حرصی حرف زد.
"یو چانگ هیونگ — قرار نیست بفهمه، چون من اسم تورو بهش گفتم، اگه بخوای بهش بگی بنظرت باور میکنه؟"
"یو چانگ هیونگ — نه، نمیکنه، چون همونطور که گفتی، من زیردست وفادارشم."
"یو چانگ هیونگ — رئیس، یه ماه بهت وقت داده، چرا میخوای تلفش کنی؟ خودت که میدونی اگه پولو جور نکنی، دیگه بزرگت گوشتم نیست، جوجه."
"یو چانگ هیونگ — حالا گمشو برو."
فلیکس فکش قفل شد. یه لحظه خواست یه چیزی بگه، ولی بعد نفسشو سنگین بیرون داد و عقب کشید. تو دلش لعنت فرستاد و از اون اتاق کوفتی بیرون زد.
#استری_کیدز #بنگچان #لینو #چانگبین #هیونجین #هان #فلیکس #سونگمین #جونگین
- ۵۹۷
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط