تک پارتی درخواستی
وقتی شب عروسیتونه
بارون داشت میبارید همه اعضا اونجا بودن تو و جونگین کنار هم نشسته بودین صدای همه توی تالار پیچیده بود اعضا داشتن درمورد تو و جونگین حرف میزدن
سونگمین:خاک تو سرت پیرمرد این یه الف بچه ازدواج کرده تو موندی هنوز میخوای بترشی
چان:خفه شو چیکار کنم خو
هیونجین:اهههههه سونگمین به توچه هنوز نیمه گمشدش رو پیدا نکرده
لینو:اوه چان میگه نیمه گمشده هم داره؟😂
چان:بابا اصلا چه گیری به من دادین بیاین از عروسی لذت ببریم دیگه😫
هان:راست میگه دیگه ولش کنید😂
جونگین:ات تو حقیقتا خوشگل ترین و قشنگترین دختری هستی که تو زندگیم دیدم
ات:توهم خوشتیپ ترین و باوقار ترین مردی هستی که من دیدم
جونگین:بی صبرانه منتظرم تا مال من بشی
ات:منم همینطور
جونگین:راستی لباس عروس خیلی بهت میاد کاش میتونستی همیشه با این لباس باشی🥲
مراسم تموم شد به سمت اتاقی که برای شما بود حرکت کردین هردوتون خسته بودین جون این رو که جونگین ات رو بکنه رو نه جونگین داشت نه ات(قربون خودم بشم که انقدر رکم)
ات لباس عروسش و جونگین هم کت و شلوارش رو درآورد و جونگین فقط با یه شرت رفت روی تخت و ات هم فقط با یه شرت و سوتین اومد و دستش رو روی سیکس پکای جونگین گذاشت و جونگین هم ات رو بغل کرد و توی بغل هم خوابیدن و کردن ات هم موند برای یه روز دیگه
*پایان*
بارون داشت میبارید همه اعضا اونجا بودن تو و جونگین کنار هم نشسته بودین صدای همه توی تالار پیچیده بود اعضا داشتن درمورد تو و جونگین حرف میزدن
سونگمین:خاک تو سرت پیرمرد این یه الف بچه ازدواج کرده تو موندی هنوز میخوای بترشی
چان:خفه شو چیکار کنم خو
هیونجین:اهههههه سونگمین به توچه هنوز نیمه گمشدش رو پیدا نکرده
لینو:اوه چان میگه نیمه گمشده هم داره؟😂
چان:بابا اصلا چه گیری به من دادین بیاین از عروسی لذت ببریم دیگه😫
هان:راست میگه دیگه ولش کنید😂
جونگین:ات تو حقیقتا خوشگل ترین و قشنگترین دختری هستی که تو زندگیم دیدم
ات:توهم خوشتیپ ترین و باوقار ترین مردی هستی که من دیدم
جونگین:بی صبرانه منتظرم تا مال من بشی
ات:منم همینطور
جونگین:راستی لباس عروس خیلی بهت میاد کاش میتونستی همیشه با این لباس باشی🥲
مراسم تموم شد به سمت اتاقی که برای شما بود حرکت کردین هردوتون خسته بودین جون این رو که جونگین ات رو بکنه رو نه جونگین داشت نه ات(قربون خودم بشم که انقدر رکم)
ات لباس عروسش و جونگین هم کت و شلوارش رو درآورد و جونگین فقط با یه شرت رفت روی تخت و ات هم فقط با یه شرت و سوتین اومد و دستش رو روی سیکس پکای جونگین گذاشت و جونگین هم ات رو بغل کرد و توی بغل هم خوابیدن و کردن ات هم موند برای یه روز دیگه
*پایان*
- ۱۵.۹k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط