وقتی بهشت عزوجل اختراع شد

وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد!

آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت!
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد!

آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت...
نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد...

آدم که سعی کرد کمی منضبط شود
مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد...

«یک دست جام باده و یک دست زلف یار»
اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد
حامدعسکری
دیدگاه ها (۱)

عاشقی تقصیر یک پیغام نیستصحبت از آن دانه و این دام نیستعاشقی...

❤..آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منماین چنین عشق تو در سینه ن...

نقاشی منبا گچ پاستل

خواستم منکر عشقت بشوم...فهمیدماز ته قلب من اخبار موثق داریمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط