عاشق رئیسم شدمپارت

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۲

سوهی: قربان الان آقای چان زنگ زدن گفتن برا امشب مهمونی دعوتین براتون لوکیشن رو فرستادم
کوک:باشه آماده شو برای جلسه
سوهی: چشم
کوک:میتونی بری
از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت اتاق جلسه

راوی ویو:
خلاصه که تو جلسه یوری خودشو به کوک می‌چسباند و سوهی حسابی ناراحت و اعصبی بود جلسه تمام شد و رفتن به مکان فشن شو برای تعمیر برق اونجا هم اتفاق خاصی نیوفتاد و رفتن شرکت و کاراشونو کردن و خلاصه که هرکی رفت خونش تا برا مهمونی حاظر بشه و قرار شد ته بره دنبال سوهی و کوک هم با یوری بیاد

فلش بک به موقعی که رفتن خونه:
سوهی ویو:
اخی بلاخره این روز نحس تموم شد کلید رو انداختم و رفتم داخل
سوهی: کسی خونه نیس؟لیا؟مامان بزرگ
لیا:سلام چطوری
سوهی: خوبم مرسی مامان بزرگ کو؟
لیا:مث همیشه رفته پیش دوستش
سوهی: ای بابا بعد چند وقت اومده اینجا همش پیش دوستش ‌که
لیا:هعیی چی بگم

شرایط پارت بعد:۱۰ لایک و۱۱ کامنت😄
ببخشید دیر گزاشتم درسام زیاد بودن ولی الان تموم شد منم براتون پارت جدید رو مینویسم😙😙
دیدگاه ها (۲۶)

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۳لیا:هعیی چی بگمسوهی: راستی چخبر از اون ...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۴لیا: اوماگاد چقد خوشگل شدی دختر ندزدنت😯...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۱راوی ویو: خلاصه که کوک اومد و اون حرفا ...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۰فلش بک به وقتی کوک و ته رفتن:کوک ویو: ب...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

پارت ۱

مافیای عاشق من💜

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط