BAD BOY
BAD BOY
(Part 7)
شب شد..
رفتم خونم و یه دوش گرفتم و یزره به پوستم رسیدم.
یه هودی مشکی پوشیدم با شلوار لی.
یه رژ شرابی زدم. داشتم کفشامو میپوشیدم که میا زنگ زد
*لوک بده
×سلاممم
*باشه سلاممم...لوکیشن خونه تو بدهههه
×اوک الان میفرستم
*باش..خدافظ
×بای بای
(۱۰ دقیقه بعد)
میای زنگ زد
*دختر بدو پاییننن
×باشه اومدم
قط کردم و بدو بدو از پله ها رفتم پایین.
دیدم کوک نشسته پشت فرمون و ته نشسته بود بغلش.
*چه خوشگل شدی
×تو بیشتر😊
داشتم میرفتم پیش میا بشینم که
*برو جلو بشین
×باشه
جامو با تهیونگ عوض کردم و نشستم جلو.
رومو کردم به کوک و گفتم
×سلاممم
_سلام(لبخند)
×یاااا بچه ها تاحالا دیده بودین سلام کنه و لبخند بزنههه؟؟؟
تهیونگ، میا: اولین بارههه
_یااا من حق ندارم بخندم؟
&چرا داداش ما همیشه ارزومونه خندتو ببینیم.
کوک حرکت کرد.
تو ماشین کلی اهنگ گذاشتیم و خندیدیم و حرف زدیم.
بعد چند دقیقه رسیدیم و کوک و ته رفتن بلیط بخرن.
*یونا میخوای با کوک قرار بزاری؟
×چی...عام...خب اره میخوام چون دوسش دارم.
*خوبه چون اونم دوست داره
×اون بانی کوچولوی خودمه(دیدین گفتم این سینگل نمیمونه)
*از کی تاحالا شده بانی کوچولوت؟
×از همین الان.
(ویو کوک)
از ماشین پیاده شدیم و با ته رفتیم بلیط هارو بخریم که ته گفت
&کوک....میخوای با یونا قرار بزاری؟
_اره چون دوسش دارم...
&خب...اونم دوست داره..
_ناموصا؟(جررر)
&اره میا گف بهم
_پس امشب بهش اعتراف میکنم
&تو چرخ فلک اینکارو بکن😀
_باشه همینکارو میکنم͡° ͜ʖ ͡°
(ویو یونا)
*واییی چقد طولش دادیننن
&ببخشید عشقم
_بسهه بریم دیگههه
&اره بریم
باهم رفتیم تو شهر بازی و همه بازیارو انجام دادیم که نوبت رسید به چرخ و فلک
(ویو کوک)
&موفق باشی پسررر
_باشهه الان میفهمه هااا
&باشه سریع تر برو
_رفتم اوک
رفتیم سوار چرخ و فلک شدیم و رسیدیم به بالاترین نقطه.
_یو...یونا...م...من
کرم دروننن
پارت بعدی و با پارت ۹ میزارم تا از دلتون دربیارم😔
۲/استایلت
۳/میکاپت
(Part 7)
شب شد..
رفتم خونم و یه دوش گرفتم و یزره به پوستم رسیدم.
یه هودی مشکی پوشیدم با شلوار لی.
یه رژ شرابی زدم. داشتم کفشامو میپوشیدم که میا زنگ زد
*لوک بده
×سلاممم
*باشه سلاممم...لوکیشن خونه تو بدهههه
×اوک الان میفرستم
*باش..خدافظ
×بای بای
(۱۰ دقیقه بعد)
میای زنگ زد
*دختر بدو پاییننن
×باشه اومدم
قط کردم و بدو بدو از پله ها رفتم پایین.
دیدم کوک نشسته پشت فرمون و ته نشسته بود بغلش.
*چه خوشگل شدی
×تو بیشتر😊
داشتم میرفتم پیش میا بشینم که
*برو جلو بشین
×باشه
جامو با تهیونگ عوض کردم و نشستم جلو.
رومو کردم به کوک و گفتم
×سلاممم
_سلام(لبخند)
×یاااا بچه ها تاحالا دیده بودین سلام کنه و لبخند بزنههه؟؟؟
تهیونگ، میا: اولین بارههه
_یااا من حق ندارم بخندم؟
&چرا داداش ما همیشه ارزومونه خندتو ببینیم.
کوک حرکت کرد.
تو ماشین کلی اهنگ گذاشتیم و خندیدیم و حرف زدیم.
بعد چند دقیقه رسیدیم و کوک و ته رفتن بلیط بخرن.
*یونا میخوای با کوک قرار بزاری؟
×چی...عام...خب اره میخوام چون دوسش دارم.
*خوبه چون اونم دوست داره
×اون بانی کوچولوی خودمه(دیدین گفتم این سینگل نمیمونه)
*از کی تاحالا شده بانی کوچولوت؟
×از همین الان.
(ویو کوک)
از ماشین پیاده شدیم و با ته رفتیم بلیط هارو بخریم که ته گفت
&کوک....میخوای با یونا قرار بزاری؟
_اره چون دوسش دارم...
&خب...اونم دوست داره..
_ناموصا؟(جررر)
&اره میا گف بهم
_پس امشب بهش اعتراف میکنم
&تو چرخ فلک اینکارو بکن😀
_باشه همینکارو میکنم͡° ͜ʖ ͡°
(ویو یونا)
*واییی چقد طولش دادیننن
&ببخشید عشقم
_بسهه بریم دیگههه
&اره بریم
باهم رفتیم تو شهر بازی و همه بازیارو انجام دادیم که نوبت رسید به چرخ و فلک
(ویو کوک)
&موفق باشی پسررر
_باشهه الان میفهمه هااا
&باشه سریع تر برو
_رفتم اوک
رفتیم سوار چرخ و فلک شدیم و رسیدیم به بالاترین نقطه.
_یو...یونا...م...من
کرم دروننن
پارت بعدی و با پارت ۹ میزارم تا از دلتون دربیارم😔
۲/استایلت
۳/میکاپت
- ۳.۳k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط