آقا ما رفتیم تاب گردان اومدن کمر بندا ببندن میدونین ک برا

آقا ما رفتیم تاب گردان اومدن کمر بندا ببندن میدونین ک برای امنیت ی کمر بند روی سینه وصل میشه یکی وسط پاس ک متطل میشه به اون کمربند دور کمر اقا من و چهارتا دختر کنار هم بودیم دوتا پسر بیشورم کنار دست من بودن ...
بعد کمر بند لای‌پا دختر بقلیم پسره هرکاری میکرد بسه نمیشد
خودتون تصور کنید دیگ
دختره تو چشما من نگاه کرد هم داشت از خنده منفجر میشد هم خجالت میکشید منم ک متوجه حالتش شدم خندم کرد پسرا کناریمم ک ریسه رفتن ابن نکته اول : کُلل مَجمَعین همه منحرفیم ....
اقا چشمتون روز بد نبینه دستگاه روشن شد زمین زیر پای ما رفت پایین یهو ..
کثافط حرکت کرد خیلی ارتفاع میگرفتیم دستگاه میچرخید میفرت بالا بالاتر‌یه دختر‌ کاج رفتیم ؛ پسره کناریم به هر گناهی که کرده بود داشت اعتراف میکرد دوستشم از خنده پاچیده بود اقا تنها کسی که پوکر فیس بود :| اون وسط من بودم نکته دوم : روش ادب کردن پسرا

اقا هیچی دیگ ولی از ی‌چیزی خیلی ترسیدم

چرخ فلک :/ هه از تاب‌ گردان نترسیدم از چرغ فلک ترسیدم هه :/
دیدگاه ها (۸)

تا حالا از این زاویه به اهنگاش گوش نکرده بودم

#زدبازی

دیوث منه حدیثمه

سامی بیگی : ای جوونم بیا که داغونم عمرم نفسم عشقم .. آی چه خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط