خوشبختم منم جئون جونگینم سالمه

® خوشبختم منم جئون جونگینم ۴ سالمه
=منم ..
®تو جئون کلارا هستی و ۱۲ سالته
=از کجا میدونی
®مامان همیشه برات تولد میگیره
-عزیزم از زندگیت بگو
=من...خیلی زندگی خوبی دا...
°دروغ نگو...مادر پدرت باید حقیقت و بدونن کلارا...
=چ..چشم...من چهار سال تو انبار بودم و یکبار عقدام به قتل کردم و بخاطر همون کتک خوردم زود زود مریض میشدم و تازگی ها پریود شدم ا..الآنم از بیمارستان اومدم
ویو آت
وقتی زندگیشو شنیدم....بغض کردم و بغلش کردم
-منو ببخش دخترم اگه اون روز نمیرفتیم بیرون شاید تهیونگ عوضی...
=بهش توهین نکن( بغض)اون بخاطر من زندانه
-مغزت هم شستشو داده....الان نمیتونی بمونی.؟
=ن..نه تهیونگ چند روز بعد میاد...
*این حرفا رو ولش کنید بیاین از امروز لذت ببریم
=اره (بغض)
°م..من دیگه میرم لذت ببرید فردا میام دنبالش خدافظ
=باشه ممنون
ـ*خدانگهدار
® خدافظ عمو خوشگله
°خدافظ پسر کوچولو

اون مرد رفت
-کلارا...نظرت چیه از کشور فرار کنیم
=نه
*آت راست میگه میتونیم دوباره با هم زندگی کنیم
=جین منو آورده اگه گم بشم تخصیر جین میشه و تهیونگ ممکنه بلایی سرش بیاد
-راست میگی...بیاین از امروز لذت ببریم.
*بریم شهر بازی ؟
®=ارععععععع

شب
ویو کلارا
کلی بازی کردیم و خوراکی خوردیم شب اومدیم خونه مامانم کارتون انداخت
=فیلم خاکبرسری نداری؟
-عه کلارااا
=من اونطوری دوست دارمممممم
*بیا تو اتاق کلارا( لبخند شیطانی کیوت خرگوشی)
=اومدمممم( لبخند شیطانی)
ویو کلارا
رفتیم تو اتاق و باهم فیلم خاکبرسری نگاه کردیم تموم شد

فردا صبح

ویو کلارا
زنگ در اومد و پاشدم و درو باز کردم جین بود
°سلام کوچولو خوبی
=سلام..باید بریم؟(ناراحت)
°کاش می‌تونستم بگم آزادی...
=میرم از مامان و بابام و داداشم خدافظی کنم
رفتم پیششون
دیدگاه ها (۱۸)

*دختر قشنگم بیا دیگه من دارم بازی رو میبرمااا-راست میگه بدو ...

+خیلی کله شقیصدای تهیونگ بود بالش و از رو سرم برداشتم و چشما...

ویو آتتو خونه داشتم گلارو آب میدادم که جونگین اومد پیشم®ماما...

ویو تهیونگبرانکارد و آوردن و کلارا رو روش گذاشتن و بردن اتاق...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

سونگهیون عضو گروه Cortis تو مصاحبه‌ اخیرش درباره BTS صحبت کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط