عشقت که بدل گرفته ام چون جانش

عشقت که بدل گرفته ام چون جانش
در دست و بصبر می کنم درمانش

وز غایت عزت که خیالت دارد
در خانه چشم کرده ام پنهانش

#سیف_فرغانی


‌ ‎‌‌‌
دیدگاه ها (۴)

💔 تڪ پر ڪسی باش ڪہ💔 واســـہ خاطر تــــو💔 بال همہ رو بچـــ...

‌‌‌‌‌‌‌ِمن پاے دنیایمان میمانم تو بخندمن دنیا را میخندانمتو ...

‎‌‌‌‌‌توصیف‌ناپذیری و این را به غیر تو در وصف هرکسی که بگویم...

‎‌‌‌‌‌ سوزن شدمو دوختم انگشت به انگشت...بعد از تو به هر وصله...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط