من به تو خندیدم
مـن به تو خنـدیـدم
چوـن که مـی دانـستم
تـو بـه چـه دلـهره از بآغـچه ـی همـسآیه سـیب را دزدیـدـی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانـستی بآغبـان بآغچه همسآیه
پـدر پـیر مـن اسـت
مـن به تـو خـندیـدم
تا کـه با خـنده خـود پآسخ عشق تو را خالـصآنه بدهـم
بغـض چشـمآن تو لـیک
لـرزه انـداخت به دسـتآن من و
سـیب دنـدان زده از دسـت من افتآد به خآک
دل من گفـت: بـرو
چوـن نـمی خواسـت به خآطـر بـسپآرد
گریـه تـلخ تـو را
و من رفـتم و هنـوز
سالهآسـت کـه در ذهـن مـن آرام آرام
حـیرت و بغـض تو تـکرار کنآن
می دهـد آزارم
و مـن اندیـشه کـنآن غـرق در ایـن پنـدارم
که چه می شـد اگـر باغچه خآنه ما سیـب نداشـت
#فـروغ_در_جـوآب_حمـید_مصـدق
چوـن که مـی دانـستم
تـو بـه چـه دلـهره از بآغـچه ـی همـسآیه سـیب را دزدیـدـی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانـستی بآغبـان بآغچه همسآیه
پـدر پـیر مـن اسـت
مـن به تـو خـندیـدم
تا کـه با خـنده خـود پآسخ عشق تو را خالـصآنه بدهـم
بغـض چشـمآن تو لـیک
لـرزه انـداخت به دسـتآن من و
سـیب دنـدان زده از دسـت من افتآد به خآک
دل من گفـت: بـرو
چوـن نـمی خواسـت به خآطـر بـسپآرد
گریـه تـلخ تـو را
و من رفـتم و هنـوز
سالهآسـت کـه در ذهـن مـن آرام آرام
حـیرت و بغـض تو تـکرار کنآن
می دهـد آزارم
و مـن اندیـشه کـنآن غـرق در ایـن پنـدارم
که چه می شـد اگـر باغچه خآنه ما سیـب نداشـت
#فـروغ_در_جـوآب_حمـید_مصـدق
- ۱.۳k
- ۰۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط