تو سهم من نبود

تو سهم من نبودي...

تو سهم من نبودي اما من شبها با خيال تو خوابيدم و خواب

تو را ديدم و تمام پياده رو هاي شهر را با دلتنگي تو به اين

اميد كه روزي هم پايم باشي قدم زدم...تو سهم من نبودي و

من تمام غروب هايم را گوشه ي سوت و كور پارك روي

نيمكت سنگي به اين اميد نشستم كه يك روز كنارم بنشيني...

تو سهم من نبودي اما من تمام دلتنگي هايم براي تو بود و

تمام آرزوهايم آرزوي خواستن تو...

و تو چه زود فراموش كردي ... و



شايد هم اصلا نديدي وسعت دوست داشتنم را...
دیدگاه ها (۵)

سلام به قول داداش جعفرمون دوباره ابدیت شدم خخخخنگران نباشین ...

من دل به زیبایی ، به خوبی می سپارم ....... دینم این است .......

آبیدر

تو داروخونه بودم یه دختره اومد درجه تب میخواست، فروشنده گفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط