هزار سال به امید تو توانم بود

هزار سال به امّید تو توانم بود
هر آن‌گهی که بیابم هنوز باشد زود

مرا وصال نباید همان امید خوشست
نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت دِرود !

همیشه صید تو خواهم بُدن که چهره‌ی تو
نمودنی بنمود و ربودنی بربود



#سنایی
دیدگاه ها (۱۲)

ﮔـــﺎﻫﯽ ﻋﻤﺮ ﺗﻠﻒ می شوﺩ ؛ﺑﻪ ﭘـــﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﺣﺴﺎﺱ و ﮔـــﺎﻫﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ...

گاهی دلت می‌‌خواهددنج ‌ترین گوشه دنیا بنشینی وبا خیال راحتدل...

از من نخواه که دوستت نداشته باشم مثل اینکه بخواهی خورشید را ...

مرا نگاه ! که چشم از تو بر نمی دارمتو را نگاه ! که از دیدنم ...

پارت ۲ ( خانوما ) اگه غلط دیکته دیدید معذرت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط