یادت میاد روزی رو کهلباس عروس به تنم بود

یادت میاد روزی رو که،لباس عروس به تنم بود

نگات به سفره عقد و چه آشوبی تو دلم بود

منو صدا زدی "خانوم"... میشه یه چیزی بگم من؟

تالحظه سفرت هم ، صدات هنوز تو گوشم بود "دعا بکن که بشم من ، فدای حضرت زینب"
دعام گرفت و تو رفتی ...کسی که سایه سرم بود . .
نمیدونم چرا امشب،یادم به اون روزا افتاد
یادم به مردی که نیست و یه روزی اون سپرم بود
دیدگاه ها (۲)

اسما زنگ زدم . تعارف کرد برای شام برویم . قبول نکردم و گفتم ...

دیدمش لرزید دستش چادر اُفـتـاد از سرشیڪ نفر پرسید از او: خوب...

همان پیراهنی که خواستی اتوکردم ؛همان انگشتری که گفتی آماده ک...

# مواظب_باشیم

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

صدای پات رو میشنوم که از دور داری میای. ینی خیلی‌وقت بود که ...

☆ عشق روانی من (۵) ☆☆ از زبان هیروکو ☆چند روز از اون روز گذش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط