باز هم شد جمعه و این بی قراری های من
باز هم شد جمعه و این بی قراری های من
این تپیدن های دل . چشم انتظاری های من
باز هم دلواپسی های دلم هنگام ظهر
هرم آغوش و لب و ناگفته ها ی سر به مهر
دیدن ناز نگار و عشوه ها ی و جانیش .
بوسه ی من بر لبش با گریه ی پنهانی اش
کاش وقتی درد عشق و عاشقی درمان نداشت
کاش این آدینه ها هم مغرب و پایان نداشت
این تپیدن های دل . چشم انتظاری های من
باز هم دلواپسی های دلم هنگام ظهر
هرم آغوش و لب و ناگفته ها ی سر به مهر
دیدن ناز نگار و عشوه ها ی و جانیش .
بوسه ی من بر لبش با گریه ی پنهانی اش
کاش وقتی درد عشق و عاشقی درمان نداشت
کاش این آدینه ها هم مغرب و پایان نداشت
- ۲.۰k
- ۱۲ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط