هانتر
#هانتر
پارت ۴۸
چهره جونگکوک که با گرگ پیشونی به پیشونی شده بود..
+ اینقدر خیره کنندست..؟
'الرا از شوک بیرون اومد و به سمتش چرخید که اون رو در لباس راحتی دید و به راحتی میتونسم
قسم بخوره اون پسره تخس و مغرور جذابه!
_ کسی که اینقدر واقعی کشیدش واقعا قابله تشویقه..
+اهوم..بهتره با چرت و پرت گفتن وقت و تلف نکنیم..خب فکر کنم قبل از هر چیزی باید راجب
یکسری چیز ها صحبت کنیم
_ در رابطه با ؟
+ موندنت اینجا
_ خب..میشنوم!
+ اول از همه بگو شرایطی مشکلی تو خانواده یا زندگیت نداری که بخواد واسم دردسر شه!؟
الرا پوزخند تلخی زد و به تیله های مشکی رو به روش خیره شد..
_ من حتی هویت هم ندارم
جونگکوک نگاهش رو به چشم های سرد و حالت دارِ رو به روش داد و ثانیه ای حتی پلک نزد..
بعد از چند لحظه نگاهه خیره اش رو از چشمهای رو به روش گرفت و سرش رو به سمت مخالف
چرخوند..
الرا بعد از سکوت کوتاهیی همونطور که نگاه خیره اش به چشمهای جونگکوک بود به حرف
اومد..
_ چشم هات..مثل اقیانوسه..اما با یه فرق..
جونگکوک متعجب سرش رو برگردوند و برای بار دوم به چشمهای سرد دختر خیره شد_ فرقش اینه که توی اقیانوس چشمای تو..ابی وجود نداره..تمامش پره از نفت و بنزینه..همونقدر
سیاه!
میشه گفت..چشمات مثل یک "اقیانوسِ سیاه" هست..
جونگکوک از تحلیل دخترک رو به روش کمی صورتش رو کج کرد و چشمهاش رو ریز..!
+ درست برعکس چشمای تو..
اونقدری موج های آب داخلش زیاده که حتی سرماش رو از همینجا حس میکنم!
جمله اخرش رو از بین دندون هاش غرید..
+ و من سیاهی مطلق و به یخ بودن ترجیح میدم!
الرا اروم پلک زد و پوزخند آرومی زد
_ داشتی میگفتی..سوال بعدیت؟!
+ برای االن کافیه..میتونی بری خونه و مادرت و برای غیبتت توجیح کنی..
حتی فکرشم نکن بزارم هرجا دلت میخواد هرز بگردی..!
قدم هاش رو آرومتر کرد و به سمت کوچه ای که خونه شون داخلش بود رفت..
"خونه؟" شاید واژه قابل درکی برای دختر نبوده باشه..و از این به بعد هم نخواهد بود!
با رسیدن به جلوی درب قهوه ای رنگ خونشون کمی مکث کرد و انگشتش رو روی زنگ
فشرد..
ثانیه ای نگذشت که با صدای مادرش در باز شد..
مل: الرا...کجا بودی دختر دلم هزار راه رفت..!
_نگران من نباش..میتونم مراقب خودم باشم.
پارت ۴۸
چهره جونگکوک که با گرگ پیشونی به پیشونی شده بود..
+ اینقدر خیره کنندست..؟
'الرا از شوک بیرون اومد و به سمتش چرخید که اون رو در لباس راحتی دید و به راحتی میتونسم
قسم بخوره اون پسره تخس و مغرور جذابه!
_ کسی که اینقدر واقعی کشیدش واقعا قابله تشویقه..
+اهوم..بهتره با چرت و پرت گفتن وقت و تلف نکنیم..خب فکر کنم قبل از هر چیزی باید راجب
یکسری چیز ها صحبت کنیم
_ در رابطه با ؟
+ موندنت اینجا
_ خب..میشنوم!
+ اول از همه بگو شرایطی مشکلی تو خانواده یا زندگیت نداری که بخواد واسم دردسر شه!؟
الرا پوزخند تلخی زد و به تیله های مشکی رو به روش خیره شد..
_ من حتی هویت هم ندارم
جونگکوک نگاهش رو به چشم های سرد و حالت دارِ رو به روش داد و ثانیه ای حتی پلک نزد..
بعد از چند لحظه نگاهه خیره اش رو از چشمهای رو به روش گرفت و سرش رو به سمت مخالف
چرخوند..
الرا بعد از سکوت کوتاهیی همونطور که نگاه خیره اش به چشمهای جونگکوک بود به حرف
اومد..
_ چشم هات..مثل اقیانوسه..اما با یه فرق..
جونگکوک متعجب سرش رو برگردوند و برای بار دوم به چشمهای سرد دختر خیره شد_ فرقش اینه که توی اقیانوس چشمای تو..ابی وجود نداره..تمامش پره از نفت و بنزینه..همونقدر
سیاه!
میشه گفت..چشمات مثل یک "اقیانوسِ سیاه" هست..
جونگکوک از تحلیل دخترک رو به روش کمی صورتش رو کج کرد و چشمهاش رو ریز..!
+ درست برعکس چشمای تو..
اونقدری موج های آب داخلش زیاده که حتی سرماش رو از همینجا حس میکنم!
جمله اخرش رو از بین دندون هاش غرید..
+ و من سیاهی مطلق و به یخ بودن ترجیح میدم!
الرا اروم پلک زد و پوزخند آرومی زد
_ داشتی میگفتی..سوال بعدیت؟!
+ برای االن کافیه..میتونی بری خونه و مادرت و برای غیبتت توجیح کنی..
حتی فکرشم نکن بزارم هرجا دلت میخواد هرز بگردی..!
قدم هاش رو آرومتر کرد و به سمت کوچه ای که خونه شون داخلش بود رفت..
"خونه؟" شاید واژه قابل درکی برای دختر نبوده باشه..و از این به بعد هم نخواهد بود!
با رسیدن به جلوی درب قهوه ای رنگ خونشون کمی مکث کرد و انگشتش رو روی زنگ
فشرد..
ثانیه ای نگذشت که با صدای مادرش در باز شد..
مل: الرا...کجا بودی دختر دلم هزار راه رفت..!
_نگران من نباش..میتونم مراقب خودم باشم.
- ۳.۳k
- ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط