این جمع

این جـــمعہ
از آن جــمعہ هایی ست
ڪہ مـــیخواهم
هــــر چه عاشقـی ست
را دور ڪـنم
بدون فڪــر
آرام باشم
این جــــمعہ
نبودنت را بردار
بگذار نفـسی آسوده بڪشـم
با فڪــر اینـڪہ
هیچـگاه تو را ندیده ام
ساعتی آسوده بخوابم

عــــزیزی داری ؟
جان عــــزیزت
نبودنت را
بردار و ببـر...
دیدگاه ها (۳)

تنهایی ام ؛دخترکی است معصومبا موهایی پریشان زخم خورده ی شبیخ...

دلتـــــ ڪہ گـرفتـہ بـآشــد ...نـہ بـآلا و پـآیینـــِ صفحــہ...

تا کجای این زندگی نداشتنت ادامه دارد؟این روزها حجمی خالی از ...

هر چه زنگ زدمگوشی را بر نداشتیکاری نداشتمفقط خواستم بگویمامر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط