ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 21
با دست پاچگی رفت و میز را تمیز کرد و دوباره مواد جدیدی آماده کرد جلو اومد و تنظیم کوچیکی کرد و رفت

جونگکوک دست توی موهاش کشید رفت
دستش رو شست منم آروم پشت سرش رفتم و با فاصله زیاد وقتی که کارش تموم شد دستمو شستم

نفس عمیق کشید و به مواد کیک نگاه کرد آروم ظرف موادها رو برمی‌داشت
و بو می‌کرد

ازش هیچی سر در نمی‌آورد بعد نگاه سنگینی بهم کرد که سریع خندمو مخفی کردم

_چته؟
+هیچی، بلدی کیک درست کنی؟
_نه
+پس چرا سیس میگیری واسم؟


_فکر کنم چند ساعت پیش تو داشتی با بتی کیک درست میکردی
دستور عمل هاشو یادت نیست؟
اینکه چکار کنیم و...

+نه
_ ای من حافظتو.... هیچی برو بگو بتی بیاد
+من برم؟

جلو اومد و دوباره شیطنت رو شروع کرد
_نه نه تو نرو خسته میشی واسه شب باید پر انرژی باشی....





༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 22مرتیکه ی....باحرفش پشمام ریخت یهواونم انگار...

ماه_تیره🌑Part: 20سریع بلند شدم و لباسم رو که یکم خاکی شده بو...

ماه_تیره🌑Part: 18+اون اولین کیکیی بود که پخته بودم از اون مه...

ظهور ازدواج )( پارت ۳۱۴ فصل ۳ )خیلی تلخه. نرم موهامو زد پشت ...

بیب من برمیگردمپارت: 69گوشی رو کنار گذاشت و باهام چشم تو چشم...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۵۳۰ با تاکید و خشن :گفت من.. ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط